نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 171
مىآمد، محتملًا از تنائيم سراغ متن را هم مىگرفتند. در نتيجه ميشناى جديد در نسخههاى فراوان و به صورت كتابهاى معمول انتشار يافت. بنا به نظر ليبرمن، ربّى يهودا بعدها همين روش را در نسخه جديدش از ميشنا به كار گرفت.[1]
مؤلّف مقاله «ميشنا» در دائرة المعارف يهودى نظرى متفاوت كرده است. به نظر وى، ربّى يهودا در سن سالخوردگى، ميشنا را خود به نگارش درآورد، بىآنكه خدشهاى بر منع كتابت هلاخا وارد سازد.[2] از آن پس، سنّت شفاهى تعليم به اين صورت ادامه يافت كه آموزگاران از ميشناى مكتوب به عنوان راهنما و الگويى براى سخنرانىهاى شفاهى خود استفاده مىكردند.
با اين حساب، مىتوان فرض كرد كه مجموعههاى نخستين ميشنا «مطبوعاتى» مكتوب نبودهاند، اگرچه به احتمال قوى گردآورندگان از يادداشتهاى مكتوب استفاده مىكردهاند.[3] احتمالًا چنين «مطبوعات» مكتوبى صرفاً در خصوص تنقيح نهايى تلمود پديد آمده باشند (احتمالًا در حدود 500 ميلادى يا حتى ديرتر؛ زمان دقيق آن هم مورد مناقشه است[4]). بالاخره حجم مطالب به قدرى زياد شده بود كه ديگر احتمال نمىرود ديرتر از اين تاريخ انتشار آن به شكل كتاب صورت گرفته باشد.[5]
مشكلى نظير اين در تكوين حديث مطرح است. پرسشى كه بايد مطرح كرد اين است: آيا در همان دوران اوّليّه مصنّفهاى كهن (مجموعههايى كه بابهاى آنها بر حسب موضوعات مرتب مىشد) به صورت مكتوب وجود داشته است؟ كهنترين اين آثار حدوداً در اواسط قرن هشتم، يكصد سال پيش از مجموعه رسمى احاديث (صحيح بخارى و مسلم) گردآورى شده است. به بيان اين پرسش به تفصيل در ادامه مقاله خواهيم پرداخت.