نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 168
آنها گاه مورد انتقاد قرار مىگرفت، چرا كه بسيار شبيه مصاحف قرآن به نظر مىرسيدند.[1] علت اينكه اين يادداشتها براى ثبت و ضبط دائم و ماندگار نبودند،[2] اين بود كه برخى اصرار داشتند دانشآموختگان آنچه را يكبار نوشته و از بَر كردهاند بايد نابود كنند.[3] برخى محدّثان در وصيّت نامه خود قيد كرده بودند پس از فوتشان، يادداشتهاى آنان بايد از بين برود- سوزانده يا مدفون شود.[4] از سوى ديگر، حتى مخالفانِ كتابت حديث اصطلاحا «اطراف» (- وصايا يا نكتهنويسىها) را ممنوع نمىدانستند. اينها يادداشتهايى بودند صرفاً از ابتدا و انتهاى احاديث.[5] از آنجا كه ابزار و مواد كتابت بسيار اندك بود و هميشه در دسترس نبود، دانشآموختگان يهودى نيز همچون مسلمانان گاه به ناچار بر روى ديوارها مينوشتند.[6] در گزارشهاى اسلامى حتى نقل شده كه چه بسا برخى از كف دست [217] و كفشهايشان استفاده مىكردند.[7]
[1]. دارمى، سنن، تحقيق عبدالله هاشم يمانى المدنى( مدينة، 1966)، ج 1، ص 100؛ خطيب بغدادى، تقييد العلم، ص 48؛ ابنعبدالبرّ، جامع بيان العلم وما ينبغى فى روايته وحملته( قاهره، بىتا)، ج 1، ص 67؛ نبية عبود در كتاب زير:
Nabia Abbott, Studies in Arabic Literary Papyri, II) Chicago, 7691(, p. 06.
[2]. خطيب بغدادى، تقييد العلم، ص 46- 47؛ ابنعبدالبرّ، جامع بيان العلم، ج 1، ص 67؛ نيز نگاه كنيد به ادامه همين مقاله، ص[ 222].
[3]. خطيب بغدادى، تقييد العلم، ص 53 به بعد و ص 58 به بعد.
[5]. ابنأبى شيبة، الكتاب المصنّف، تحقيق عبدالخالق خان الأفغانى( حيدرآباد و بمبئى، 1966- 1983)، ج 9، ص 51، ش 6484؛ ابو خَيثمة، كتاب العلم، در محمد ناصر الدين الألبانى( محقّق)، مِن كنوز السنّة. رسائل أربع( دمشق، 1385 ق)، ص 141، ش 135؛ ابنعبدالبرّ، جامع بيان العلم، ج 1، ص 62؛ دارمى، ج 1، ص 99؛ قس ادامه همين مقاله، ص[ 235].