responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 152

نمى‌كند كه بعدها در رده‌بندى احاديث، حديث قدسى يا حديث الهى ناميده شد تا از ساير احاديث نبوى متمايز باشد. درست برعكس، اين سخن بر اين نكته تاكيد مى‌ورزد كه هر آنچه پيامبر در مورد احكام و شرايع تعليم داده، از طريق وحى دريافت كرده است، خواه در قرآن وجود داشته باشد يا نه. بر طبق نقل أوزاعى، حسن بن عطية (يكى از شاگردان سفيان ثورى در حدود اواسط قرن دوم هجرى) عقيده داشت هر گاه خداوند حكمى قرآنى را بر محمد فرو مى‌فرستاد، بلا فاصله جبرئيل سنّت وحيانى را به آن حضرت عطا مى‌كرد.[1] در خبرى (با سندى محكم كه نام ابو محمد بن حزمِ دقيق و سختگير در آن به چشم مى‌خورد)[2] آمده كه مالك بن أنس عقيده داشته است هر گاه از پيامبر درخواست مى‌شد مشكلى را حل كند، فقط بر اساس وحى الهى پاسخ مى‌داد

(فَلا يُجِيبُ حَتّى يَأتِيَهُ الوَحى مِنَ السَّماءِ).

از آنجا كه اين فتاوا و احكام پيكره اصلى احاديث موجود را تشكيل مى‌دهد، مردم بر اين باورند كه در بيشتر موارد كلام خود خدا را مى‌شنوند و نه صرفاً سخنان پيامبر را. اين مسئله براى كسانى كه به روايات مكتوب به ديده ترديد مينگريستند انگيزه خوبى بود تا مراقبت و احتياط خويش را افزايش دهند. جلوگيرى از خطر نشر گسترده اخبارى كه وثاقت آنها ارزيابى نشده، امرى ضرورى بود.

بدين ترتيب روشن مى‌شود كه چرا عقل‌گرايان معتزلى‌[3] و ديگر آزادانديشان‌[4] در مقابل استنباط حقايق دينى از حديث، موضعى مخالف اتخاذ كردند. همين‌


[1]. ابن‌عبدالبر، جامع بيان العلم وفضله، ص 223، پايين صفحه. عمده مطالب مربوط به اين مسائل، در فصلى با عنوان« موضع السنّة من الكتاب وبيانها له». ص 221 به بعد گرد آمده است‌[ در ترجمه انگليسى از متن آلمانى گُلدتسيهر، به جاى" موضع"، اشتباهاً" موضوع" نوشته شده است( ويراستار)].

[2]. در ابن‌بَشكول، كتاب الصلة فى تأريخ أئمة الأندلس، تصحيح فرانسيسكو كدِراFrancisco Codera ( مادريد، 1882- 1883)، ص 314، سطر 4.

[3]. در باب شك و ترديد اين گروه‌ها نسبت به حديث، نك. الجاحظ، كتاب الحيوان( قاهره، 1323- 1325 ق) كه هر چند راجع به احاديث فقهى بحث نمى‌كند، امّا به ديدگاه‌هاى خرافى مى‌پردازد. در اواخر قرن هشتم هجرى، سروده كلامى بلندى عليه معتزله( يعنى زمخشرى)، آن‌ها را به موارد زير متهم مى‌كند. ترك قرآن، ضعيف شمردن احاديث پيامبر، انتساب جهل به موسى، دروغ دانستن منقولات تابعين از پيامبر،« نَبَذُوا كتَابَ اللّهِ خَلفَ ظُهُورِهِم// جَعَلُوا أحَاديثَ النَّبِى مُضَعَّفَةً// جَهَّلتُم مُوسى كمَا كذَّبتُم// خَبَرَ الرَّسُولِ أتَت بِهِ المُستَخلَفَةِ.» نك. السبكى، طبقات الشافعية( قاهره، 1324 ق)، ج 5، ص 172، سطر 4 و 17.

[4].Cf .Muhammed anische Studien ,II ,631 .

نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست