[بندگان خدا! شما را سفارش مىكنم به ترس از خدا. ترس از خدا مهارى است- كه شما را به راه سعادت در آرَد، و در طريق- بندگى بر پا دارد.]
گاه انسان در نهج البلاغه به جملاتى برخورد مىكند كه از گستردگى معنا و محتواى يك كتاب، برخوردار هستند؛ اين جمله نيز اينچنين است.
شما را به تقوا سفارش مىكنم.
تقوا چيست؟ «فَإِنَّهَا الزِّمامُ.» تقوا نگه دارنده و كنترل كننده است. يعنى اى انسان! تو همچنان كه عقل دارى، شهوت و غضب و هوس هم دارى. تو كه با اين خصلتها درگير هستى، تو كه هوسهاى مختلف در روح و وجود تو لانه گزيده است، همانند اسبى سركش هستى؛ به هر ميدان كه وارد مىشوى، مىخواهى خصلتهاى خود را در آن آشكار و ظاهر كنى.
صحنههاى مختلف زندگى مانند اقتصاد، سياست، پُست و مقام، خريد و فروش و معامله، ميدانهاى تاخت و تازِ اسبِ سركشِ هوسهاى تو هستند.
پس اى انسان! تو نيازمندِ يك زمام، يك مهارِ نگه دارنده، جلودار و كنترل كننده هستى. بدترين انسانها كسى است كه هيچ كنترل كننده و جلودارى نداشته باشد.
چنين انسانى، در هر صحنهاى كه وارد شود، از انجام هيچ عملى خوددارى نمىكند.
تنها چيزى كه مىتواند انسان را كنترل كند، تقوا است. اگر تقوا داشته باشيد، مىتوانيد در فقر و غنا، در اوج قدرت و ضعف و در هر شرايطى، خود را كنترل و حفظ كنيد.
همچنين تقوا سبب قوام و استوارى است.
آيا شما مىخواهيد كارهايتان استوار باشد؟
آيا مىخواهيد كارهايتان نابسامان نباشد و به هم نريزد؟ تنها چيزى كه مىتواند به زندگى شما استوارى ببخشد، تقوا است.
هنوز جنگ مهمترين مسئله كشور ماست، هنوز دشمنان ما مىگويند: ايران جنگ طلب است و نمىخواهد جنگ تمام شود، ولى عراق صلح طلب است و خواهانِ قطع جنگ است. خلاصه اين كه هنوز دشمنان ما با تمام توان خود عليه ايران، تبليغ و دروغپراكنى مىكنند.
در ابتداى جنگ تحميلى، موقعيت دفاعى ما صفر بود. ما از صفر شروع كرديم و به جاى خوبى رسيدهايم. صدام با دستِ پُر شروع كرد، اما به جاى بدى رسيده است.
استكبار جهانى پيوسته تبليغ مىكند كه ايران در جنگ، موقعيت ضعيفى دارد.
ما از آنها سؤال مىكنيم: ابتكار جنگ در دست ماست يا در دست صدام؟ آيا اوست كه بايد سرنوشت جنگ و صلح را تعيين كند يا ما؟ اگر سرنوشت جنگ، در دست صدام
[1]- نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدى، خطبه 195، ص 230.