است. اين مطلب قابل انكار نيست. همه هم آن را حس مىكنند. اما تنها ما نيستيم كه با مشكلات روبرو هستيم. اكنون در زير آسمان، كدام كشور وجود دارد كه هيچ مشكلى ندارد؟
مگر اروپا و آمريكا با مشكلاتْ مواجه نيستند؟
همه كشورهاى دنيا با مشكلاتِ مختلف اقتصادى و غير اقتصادى مواجه هستند.
كشور ما هم مشكلاتى دارد. البته بعضى كشورها، مشكلات بيشترى دارند و بعضىها مشكلات كمترى دارند.
بحث بر سر اين است كه منشأ مشكلات ما از كجا است؟ بعضىها مىگويند: امّ الفساد و رأس الفساد، آمريكا است. ريشه مشكلات ما از آمريكا است و همه مشكلات را آمريكا براى ما پيش آورده است.
اين حرف به طور مطلق درست نيست؛ اما به طور نسبى صحيح است. يقيناً آمريكا مشكلات فراوانى براى ما ايجاد كرده است كه به بعضى از آنها هم اشاره كردم؛ اما اين كه گمان شود، منشأ همه مشكلات ما آمريكا است، اين مطلب درست نيست.
ما در ريشهيابى مشكلات اجتماعى كشورمان، نقش خودمان و عوامل درونىِ ايجاد مشكلات را فراموش كردهايم. شايد بين سى تا هفتاد درصد مشكلات كشور ما، منشأ درونى دارد و خود ما سبب ايجادِ اين مشكلات هستيم.
ما از نيروهاى فعالِ كشورمان استفاده نمىكنيم. آيا منشأ اين مشكل، آمريكا است؟
ما اسراف و تبذير مىكنيم. آيا منشأ اين مشكل، آمريكا است؟ ما اسير تجملپرستى هستيم. آيا منشأ اين مشكل، آمريكا است؟ ما از بازار آشفته اقتصاد، سوء استفاده مىكنيم.
در اين كشور، هزاران مشكلِ ديگر نيز به دستِ خود ما ايجاد شده است. چرا از آنها غافليم و در باره آنها صحبت نمىكنيم؟
اين كه ما ايجادِ تمام مشكلاتِ كشورمان را به آمريكا نسبت دهيم، درست نيست.
آيا اگر آمريكا اصلًا وجود نداشت، ما هيچ مشكلى نداشتيم؟
من در اينجا به عنوان نمونه، فقط به پنج مشكل از مشكلاتى كه به دستِ خود ما در اين كشور ايجاد شده، اشاره كردم تا توجه شما را به اين گونه مشكلات نيز جلب نمايم.
اين درست است كه ما در حال مقابله با آمريكا هستيم. هر چند امروز توان شكست دادنِ آمريكا را نداريم؛ انشاءاللّه در آينده آمريكا را ذليل مىكنيم و آمريكا از بين خواهد رفت.
اما چرا در باره حلّ مشكلاتِ خودمان فكرى نمىكنيم؟
آيا ما معادنِ رها شده بدون استفاده و استخراج نشده، نداريم؟ آيا منابع ما هرز نمىرود؟ آيا نيروهاى فعالِ ما بيكار نيستند؟
آيا مشكلات فراوان ديگرى نداريم كه به دستِ خود ما ايجاد شدهاند؟ اگر كسانى كه خواهان همكارى با آمريكا هستند، هدفشان حلّ مشكلات كشور است و راست مىگويند بيايند تا با كمك يكديگر ابتدا مشكلاتى را كه خودمان ايجاد كردهايم و حلّ آنها در دستِ ماست، حل كنيم. آنگاه در باره حلّ مشكلاتى كه منشأ بيرونى دارند، با يكديگر فكر خواهيم كرد.
هر گاه مسئول يكى از اداراتِ ما به هر دليلى عوض مىشود، مىبينيم كه همه مديران و مسئولانِ آن اداره عوض مىشوند.
يك دسته مىروند و دسته ديگرى مىآيند.
چرا اين باندبازىها صورت مىگيرد؟ آيا عامل مشكل باندبازى هم آمريكا است؟ آيا آمريكا به ما گفته است كه وقتى مسئول ادارهاى را عوض مىكنيم، همه چيز را به هم بريزيم؟