responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 796

زيرا انسانْ متحير مى‌شود كه چقدر از معلوماتش ارزشِ واقعى دارد و چقدر از آنها گمراهى است. بنا بر اين ما مى‌گوييم كه علاوه بر انديشه و تجربه و منطق و استدلال، به ارشاد و هدايت خداوند و بعثت انبيا و علمِ وحيانى هم نيازمنديم. اين امر، راز و فلسفه احتياج به نبوت است.

ما مى‌گوييم: بشر براى شناخت، به وحى نيز نيازمند است؛ اما طرفِ مقابل كه شايد اكثريت نيز با آنها باشد، مى‌گويند: عقل و علم و تجربه براى شناختْ كافى است و نيازى به وحى نيست.

يكى از دلايل ما براى نياز بشر به وحى كه به طور كوتاه به آن اشاره مى‌كنم، تجربه تاريخىِ زندگى بشر است. اكنون در دنيا كشورهاى فراوانى وجود دارند كه وحى را كنار گذاشته‌اند و به علم و تجربه و استدلال كفايت كرده‌اند. آنها در اثر تلاش‌هايى كه در زمينه تحصيل علوم انجام داده‌اند، از نظر علمى به پيشرفت‌هاى فراوان و حيرت‌آورى دست يافته‌اند.

پرسشِ ما اين است كه اينها با وجود اينكه پيشرفت‌هاى علمىِ فراوانى نموده‌اند، چقدر توانسته‌اند از سرگردانى و تضاد نجات يابند و به هدايت و سعادتْ دست پيدا كنند؟

من در اينجا براى نشان دادنِ شدت تضاد و سرگردانى در انديشه و اعتقادِ آنها، يك نمونه براى شما ذكر مى‌كنم.

به عنوان مثال، غربى‌ها مجازات اعدام را از بين مجازات‌هايشان حذف كره‌اند و مى‌گويند انسان حق ندارد كه حتى سارق، جاسوس، خائن و جنايتكار را هم اعدام كند. آنها مى‌گويند: هر نوع آدم‌كشى، جنايت است و كسى حق ندارد كه حتى در مورد جنايتكار هم جنايت كند.

بنا بر اين، اتهامى كه به دين اسلام و به ما وارد مى‌كنند اين است كه مى‌گويند: اسلام، دين خشنى است زيرا مثلًا دستِ دزد را مى‌بُرد و زناكار را حد مى‌زند. آنها مى‌گويند نبايد جنايتكاران را اعدام كرد؛ زيرا جنايتكاران مريض هستند و مريض را بايد معالجه نمود، نه مجازات.

چند هفته پيش يك پروفسور فرانسوى در رشته حقوق براى ايراد يك سخنرانى در مورد جلوگيرى از جنايات، به «قم» آمده بود.

من هم به مناسبتى در آنجا بودم. ايشان از من پرسيد: شما در قضاى اسلامى از چه روشى، وقوع يك جنايت را اثبات مى‌كنيد.

من گفتم يكى از راه‌هاى ثبوت جنايت در قضاى اسلامى، اقرار متهم است. به عنوان مثال، اگر كسى اعتراف كند كه به اين دختر يا زن، تجاوز كرده است، وقوع جرم از نظر ما اثبات مى‌شود؛ اما معتبر بودنِ اين اقرار و اعتراف، مشروط به شرايطى است.

سپس من شرايط معتبر بودنِ اقرار را برايش ذكر كردم. از جمله اين كه: متهم بايد چهار بار اقرار كند و برخى از فقها گفته‌اند كه بايد در چهار مجلس اقرار كند. اقرار بايد كاملًا طبيعى باشد. انكار بعد از اقرار نبايد وجود داشته باشد.

توبه قبل از ثبوت، نبايد باشد و ...

ايشان از من پرسيد اگر همه شرايط معتبر بودنِ اقرار وجود داشت، آن وقت شما چه كار مى‌كنيد؟ گفتم بسته به جرمش، او را مجازات مى‌كنيم. اگر مرتكبِ زنا شده باشد، او را با شلاق حد مى‌زنيم. اگر مرد به زور به زن تجاوز كرده باشد، او را اعدام مى‌كنيم و ...

آن پروفسور ديگر سكوت كرد و چيزى به من نگفت.

بعد از آنكه آن پروفسور فرانسوى از آن جلسه بيرون رفت، به يكى از دانشجويان كه طلبه هم هست، گفته بود: من حرف‌هاى فلانى را گوش دادم. مجازات‌هاى اسلامى بسيار سخت و خشن است. شما هر وقت مايل بوديد چنين كارى بكنيد، بياييد پاريس. صد بار هم‌

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 796
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست