نياز با خداوند بپردازد و راز و نياز كردن با خداوند، محدود به زمان و مكان نيست.
اما در دين مسيحيت، انسان براى دعا كردن بايد منتظر فرا رسيدنِ روز يكشنبه بمانَد و روز يكشنبه به كليسا برود اما شايد روز يكشنبه حالِ دعا كردن نداشته باشد. چرا در روز دوشنبه يا سهشنبه نمىتوان همان دعاها را به جاى آوَرْد؟ چرا بايد دعا و مناجات با خداوند، محدود به زمان و مكان خاصّى باشد؟
هانرى كُربَن گفت: من نيز مانند مسلمانان به آن محدوديتها اعتقاد ندارم.
همچنين علامه طباطبائى مىفرمود:
يك بارِ ديگر به پرفسور هانرى كُربَن گفتم:
ما زبان دعا را از امام سجاد عليه السلام و ائمه ديگر فرا گرفتهايم. شما كه اين زبانِ دعا را نداريد، وقتى مىخواهيد دعا كنيد، راز و نياز كنيد، در فكر معنويات باشيد و روحتان را تقويت كنيد، چگونه دعا مىكنيد؟
اين يك نكتهسنجىِ مرحوم علامه طباطبائى بود كه مىفرمود: انسان وقتى كه مىخواهد در يك مسجد يا يك حرم يا جاى ديگرى با زبانِ خود دعا كند، ده تا بيست جمله كه مىگويد، ديگر كم مىآوَرَد و نمىداند چه بگويد؛ اما وقتى دعاى مكارم الاخلاق يا دعاى عالية المضامين يا ساير دعاها را مىخوانَد، مىتواند يك مناجات شيرين و دلنشين و نسبتاً مفصل با خداوند متعال داشته باشد.
به هر حال، هانرى كُربَن در جواب علامه طباطبائى گفت: من زبانِ دعا را از حضرت امام زمان (عج) فرا گرفتهام. در ميان دعاهاى مختلف، دعاى امام زمان (عج) را بيشتر از ساير دعاها دوست دارم و بيشتر اوقات اين دعا را مىخوانم.
دين اسلام در همه ابعادِ معنويات، بسيار غنى است و الحمد للّه ما هيچ كمبودى از جهتِ معنوى نداريم.
ما در دوران استعمار زدگى، تنها از لحاظ مادى مورد هجوم و غارت قرار نگرفتيم. البته از نظر مادى، نفت و طلا و نقره و اعتبارات و ارزِ ما را تاراج كردند و بردند. اما علاوه بر اينها، دولتهاى استعمارى (لعنة اللّه عليهم اجمعين) معنويات، طرز فكر، آداب و رسوم و چگونگىِ ارتباطات و برخوردهاى اجتماعىِ ما را هم تاراج و غارت كردند و از بين بردند.
وگ نه ما قبلًا به اين صورت نبوديم. تاراج شدنِ معنوياتمان، ما را به اين شكل در آوَرْد.
الحمد للّه ربّ العالمين، اكنون ما به سوى پروردگار باز گشتهايم. انقلاب كرديم.
دستِ بيگانگان را از كشورمان كوتاه كرديم و سرنوشتمان را خودمان به دست گرفتهايم.
من نمىدانم كه آيا ما خواهيم توانست ثروتِ تاراج شده گذشته خودمان را پس بگيريم يا نه؟ انشاءالله كه مىتوانيم؛ اما به هر حال، ديگر كشور در دستِ خود ماست.
اكنون كه كشورمان به دستِ خودمان رسيده است، بايد با دست و فكر خودمان سرنوشت و تقديرمان را رقم بزنيم و امور معنوىِ خود را نيز همراه با ساير امورمان اصلاح كنيم. فرهنگ، طرز فكر، روابط اجتماعى و آداب و رسوممان همه را بايد اصلاح كنيم.
تلاش كردن براى رفع كمبودهاى مادّىِ زندگى، كارى بسيار خوب و مفيد است.
با اين حال، اگر نتوانيم معنويات را به جامعه اسلامى برگردانيم، دل، قلب، فكر، روح، طرز فكر، آداب و رسوم و فرهنگمان اسلامى نشده است.
منظور من اين نيست كه ما بايد تلاش براى بهبود زندگى مادّى و اصلاح دنياى خود را رها كنيم؛ بلكه منظورم اين است كه ما در امور معنوى يك كمبود بسيار مهم داريم كه همگى بايد با يك برنامهريزى وسيع براى رفعِ آن تلاش كنيم.