نمىبنديد. خداوند، سخت به خشم مىآيد كه چيزى بگوييد و به جاى نياوريد.]
اين درست نيست كه انسان به گونهاى حرف بزند و به گونه ديگرى عمل كند.
نوع ديگرِ صداقت، صداقت در وعده است. انسان بايد در وعدههاى خود صادق باشد، خواه وعدهاى كه در مورد چيز كوچكى مثلًا خريد اسباب بازى براى فرزندش مىدهد يا وعدههاى اجتماعىِ بزرگ. وعدههاى انسان بايد با عملِ او تطابق كند. توضيح بيشتر در باره صداقت، نياز به وقتِ مفصّل دارد.
آخرين موضوعى كه در باره آن، برايتان صحبت مىكنم، اوضاع نابسامانِ دنيا است.
به علت كمبودِ وقت، نمىتوانم در اين باره به اندازه كافى صحبت كنم. ما در دنيا هر روز با دسيسهاى مواجه هستيم. قبلًا دنياى سياست و قدرت، دو قطبى بود و اكنون يك قطبى است.
اكنون آمريكا با استفاده از شرايط جهانِ يك قطبى، دست به اقداماتى كه همه ما مىبينيم، مىزند. اما يك قطبِ ديگر نيز در آستانه تولد است و آن اروپاى متحد است.
در شرايط كنونى جهان، چند نكته بسيار خطرناك وجود دارد. اول اين كه يكى از شرايط اصلىِ ورود در اتحاديه اروپا، اسلامزدايى است. غربىها پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران و ديدنِ قدرتِ آزاديبخش اسلام، به اسلام با ديدِ ديگرى نگاه مىكنند.
بعد از پيروزى مردم به رهبرىِ مرجعيت در قيام تنباكو و شكستِ انگليس، سيد جمال الدين اسدآبادى نامهاى به مرحوم ميرزاى شيرازى نوشت و به ايشان گفت:
قبل از اين قيام، شما قدرتى بوديد كه در گوشهاى آرام گرفته بوديد و دشمن از شما خبر نداشت.
اما اكنون كه شما قيام كرديد و وارد ميدان مبارزه شُديد و دشمن را شكست داديد، دشمنْ بيدار شده است و از اين به بعد، نسبت به شما احساس خطر مىكند و مواظبِ شما خواهد بود. اگر شما بعد از بيدار كردنِ دشمنْ غفلت كنيد، دشمنْ ضربه مهلكى بر شما وارد خواهد كرد. پس مواظبِ دشمن باشيد و از او غفلت نكنيد.
نكته ديگرى كه مىخواستم خدمتتان عرض كنم، در مورد خبرى است كه از بروكسل- پايتخت بلژيك- به من اطلاع دادهاند. در اين شهر، حدود هشت جمعيت اسلامى زندگى مىكنند. آنها به دولت مراجعه كردهاند تا مجوز تشكيل انجمن و برقرارى جلسه بگيرند. دولت به گروههاى غير شيعه مجوز داده؛ اما تنها گروه شيعه را مدتها است كه سَر مىدوانَد و هنوز به آنها مجوز نداده است.
همچنين چند روز پيش، همه ما خبرى را در روزنامهها از قولِ غربىها خوانديم كه آنها گفته بودند: ما بايد دوباره جنگهاى صليبى را شروع كنيم زيرا اسلام در حالِ تجديد حيات است.
تركيه نيز مدتها است كه مايل است واردِ اتحاديه اروپا شود اما اروپا حاضر نيست كشورى را كه اكثر مردمِ آنْ مسلمان باشند، به جمعِ خود راه دهد. به همين دليل به بهانههاى مختلف، تركيه را سَر مىدوانند.
ظاهراً به تركيه مىگويند «شرط پذيرفتنِ شما در اتحاديه اروپا اين است كه دمكراسى در كشورتان برقرار شود»، اما اين يك بهانه است.
دولت تركيه نيز براى برآوردنِ خواستِ اروپا شديداً در كشور خود اسلامزدايى مىكند. به طورى كه در ارتش تركيه، هر افسرى را كه همسرش چادر يا روسرى يا هر شكلى از حجاب اسلامى داشته باشد، اخراج مىكنند و مىگويند شما حق نداريد در ارتش بمانيد.