روى آوردند. مراسم عقد، عروسى و همه زندگىِ آنها، آن قدر ساده برگزار مىشد كه براى ما حيرتانگيز بود.
ازدواجها با مراسم بسيار ساده برگزار مىشد. مهريهها پايين بود.
تشريفات اضافى كه مردم را در فشار مىگذاشت، بسيار كم شدند. خانهها، لباسها و شيوه زندگى مردم بسيار ساده شد.
قبل از پيروزى انقلاب، يكى از شعارهاى شما، «ساده پوش، ساده نوش و سخت كوش» بود كه اين شعار با پيروزىِ انقلابْ تحقق يافت.
با كمال تأسف، اين ارزش اسلامى و اين دستاورد انقلاب نيز در جامعه در حال كم رنگ شدن است. متأسفانه بعضى افراد با پيش آمدنِ برخى از مشكلات، از سادهزيستىِ خود در گذشته نيز پشيمان مىشوند.
به عنوان مثال، خانوادهاى به من مراجعه كردند و گفتند: ما مهريه دخترمان را مقدار بسيار كمى تعيين كردهايم. اكنون اين دختر با شوهرش اختلاف پيدا كردهاند.
آيا دختر مىتواند به دادگاه مراجعه كند و ادعاى غَبْن كند و تقاضاى افزايشِ مهريهاش را بنمايد؟
اين روندِ دست برداشتن از سادهزيستى و پشيمانى از سادهزيستىهاى گذشته بسيار بد است. ساده زيستن يكى از دستاوردهاى خوبِ انقلاب است كه بايد قدرِ آن را بدانيم.
سادهزيستى، بسيارى از زحمتها و تكاليفِ اضافىِ زندگى را از بين مىبُرد و آسايش و راحتى را براى ما به ارمغان آوَرْد.
در اثر سادهزيستى، بسيارى از دعواها از اجتماع، ريشهكن شدند. ما از سادهزيستىِ خود، هيچ ضررى نديديم و از آن، پشيمان نيستيم.
يكى ديگر از دستاوردهاى انقلاب، مسئله تعديل ثروت است. بعضىها در گذشته با دهانِ پر آتش، بسيار در باره تعديل ثروت حرف مىزدند و سخنرانى مىكردند و مىگفتند: قلههاى ثروتى را كه از اموال نامشروع جمعآورى شده است، بايد تخريب كرد و با آن، گودالهاى فقر را كه انسانهاى گرسنه و تشنه و برهنه در آنها زندگى مىكنند، پُر نمود.
آيا به نظر شما آن حرفها و سخنرانىهاى آتشين در جامعه كمتر نشده است؟! چرا چنين شده است؟ آيا همه قلههاى ثروتهاى نامشروع را خراب كردهايم؟ يا همه گودالهاى فقر و محروميت را پُر كردهايم كه ديگر در باره آنها چيزى نمىگوييم؟
شايد هم به علت اينكه من اشتغالات ديگرى پيدا كردهام، كمتر اين سخنان را مىشنوم. اين احتمال هم وجود دارد كه ما از ارزشهاى انقلابْ عقبنشينى كرده باشيم.
اما خدا نكند كه ما از ارزشهاى انقلاب، توبه كرده باشيم. (تكبير نمازگزاران)
چهارمين دستاورد انقلاب، كم كردن فاصله اقتصادىِ گروههاى مختلفِ مردم بود.
من براى اينكه از اصطلاح ديگران در اين مورد استفاده نكرده باشم، تعبير «فاصله طبقاتى» را به كار نبردم.
يكى از آرمانهاى انقلاب اين بود كه ما مىخواستيم فاصله اقتصادى بين مردم را كاهش دهيم؛ به طورى كه اگر به عنوان مثالْ برخى از اعضاى جامعه، ماشينهاى گران قيمتِ خارجى دارند، ديگران هم بتوانند يك پيكان داشته باشند يا اينكه اگر ثروتمندانِ جامعه اتومبيل پيكان دارند، بقيه هم بتوانند يك موتورسيكلت بخرند.
اما اگر بعضى از افراد جامعه، اتومبيلهاى آخرين سيستم و گران قيمت داشته باشند و بقيه حتى پولِ تهيه بليط را هم نداشته باشند، اين نوع توزيع درآمد، غير اسلامى است.