و سازندگى شود، اين شكست در جنگ كه خود يك مصيبت بود، مقدمه يك نعمتِ بزرگ مىشود.
ژاپن در جنگ بين المللى دوم شكست خورد. ما اكنون نمىدانيم كه اگر ژاپن در آن جنگْ پيروز شده بود، آن پيروزى چه پيامدهايى براى ژاپن داشت.
اما ديديم كه ژاپن با شكستِ خود در اين جنگ، بسيار خوب برخورد كرد و از شكستِ خود براى سازندگىِ كشورش استفاده كرد.
بنا بر اين، حتى شكست در جنگ نيز، بسته به نوعِ برداشت و برخورد انسان، منشأ خير و سازندگى مىشود.
پيروزى در جنگ نيز با توجه به برخوردهاى متفاوتِ انسان، مىتواند دو گونه آثار متضاد داشته باشد. پيروزى در جنگ مىتواند سبب تشويق انسان براى تلاش و فعاليتِ بيشتر شود يا سببِ غرور و غفلت و رفاه گرايىِ انسان گردد به طورى كه بنشيند و از حاصلِ تلاشهاى گذشته و پيروزىهايش بهرهمند شود و دست از كوشش و زحمت كشيدنْ بردارد.
اين نوع برخوردِ دوم با پيروزى، سبب مىشود كه پيروزى در جنگْ مقدمه بدبختىِ يك ملت شود.
پس از قضيه تنباكو، سيد جمال الدين اسدآبادى نامهاى به مرحوم ميرزاى شيرازى نوشته است. وى در آن نامه مىگويد:
شما در نبرد تنباكو، پيروز شديد. انگليس را شكست داديد. استعمار را مفتضح كرديد و ناصر الدين شاه را از اوجِ كوه غرور، پايين آورديد. اما اگر شما خيال كنيد كه جنگ تمام شده و دشمن از ميدان بيرون رفته است، اين اشتباهى بزرگ است و سببِ شكستِ شما خواهد شد.
قبل از قضيه تنباكو، دشمن در فكر شما نبود؛ اما در اين قضيه شما قدرتِ خود را اظهار كرديد. دشمن بيدار شد. از اين پس، آنها همواره به فكرِ ريشهكن كردنِ شما هستند.
شما نيز بايد دائماً مراقب باشيد و مبادا به دشمن فرصت دهيد.
به هر حال، ترديدى نيست كه ما در برابر مسائل اجتماعى، مسئوليت و وظيفه داريم.
اكنون مىخواهيم ببينيم كه مسئوليتِ امروزِ ما چيست؟
برادران و خواهران گرامى! امروز جهان اسلام گرفتار مصيبتهاى بزرگى است.
اين مصيبتها آن قدر زياد و بزرگ هستند كه هنگامى كه انسان در باره آنها فكر مىكند، دلش به درد مىآيد و ناراحت و پريشان خاطر مىشود.
در افغانستان، پاكستان، هندوستان، سودان، مصر، اردن، لبنان، فلسطين، عراق، كويت و عربستان سعودى، در همه جا، سرزمين اسلام در آتش مىسوزد. در پاكستان، مسئله سپاه صحابه، در هندوستان مسئله كشمير و مسجد بابرى و در هر جاى ديگر، مسئله و مشكلى وجود دارد.
من نمىتوانم بگويم امروز جهان اسلام در بدترين شرايطِ ممكن به سر مىبَرَد؛ زيرا بدتر از اين هم ممكن است. اما اوضاع كشورهاى اسلامى واقعاً بد است.
به كويت نگاه كنيد. وضعيتِ ديروزش را به ياد بياوريد. آن عنصر ضدّ اسلام و انسانيت، به آنجا حمله كرد. مردمِ آنجا را اسير و زندانى نمود. اموالشان را دزديد و غارت كرد. امروز هم روز خوبى و شادمانىِ آنها است. مردم كويت از دستِ آن ستمگرِ ديروزى نجات پيدا كردهاند.
اما مردم كويت با دستِ چه كسى و چگونه از شرّ صدام نجات پيدا كردهاند؟ مردم كويت به دست آمريكا از شر صدام نجات پيدا كردند و دشمنِ آنها به آنها پناه داده است!