بگيريد. سلمان رشدى مرز آزادىِ اسلامى را پشتِ سر گذاشت. به خداوند اهانت كرد و فحش داد، به پيغمبر ناسزا گفت و مقدسات مذهبى را به بادِ تمسخر گرفت.
اين فضايى كه سلمان رشدى واردِ آن شد، ديگر فضاى آزادى اسلامى نيست؛ فضاى برخورد است. بنا بر اين حضرت امام بدون كوچكترين ترديد و واهمه در باره پيامدهاى جهانىِ برخورد با سلمان رشدى، فرمانِ قتلِ او را صادر كردند.
در مورد قضيه سلمان رشدى، از آنجا كه آزادى در فرهنگ غرب با مفهوم اسلامىِ آزادى تضاد داشت، اين دو فرهنگ با يكديگر برخورد كردند و ديديد كه اين فتوا چه زلزلهاى در جهان ايجاد كرد.
براى غربىها قابل تحمل نبود كه كسى در ايران بنشيند و بگويد فلان شخص را در انگلستان بكُشيد. مىگفتند: اين امر با آزادى و قوانين بين المللى ناسازگار است.
براى دفاع از سلمان رشدى، همه چيزشان را به ميدان آوردند.
فرهنگ اسلامى قاطعانه مىگويد كه:
فضاى توهين به مقدسات مذهبى، فضاى آزاد و آزادى نيست. هر كس به مقدّسات مذهبى جسارت كرد، بايد كشته شود.
حضرت امام اين حرف را زد و روى حرفش هم ايستاد. دو فرهنگ با يكديگر برخورد كردند. همگى ديديم كه در اين برخورد، بالاخره فرهنگ اسلامى بُرد.
ما يك قدم هم عقبنشينى نكرديم.
اما غربىها كم كم حق را به ما دادند.
حرفهايى كه عليه ما زده بودند، پس گرفتند.
از كارهايى كه كرده بودند، عذر خواستند و نمايندگانِ سياسىشان را كه از كشور ما فرا خوانده بودند، باز گرداندند.
اين يك مورد از تفاوت بين مفهوم آزادى اسلامى و مفهوم آزادى غربى است.
مردم عزيز بايد توجه داشته باشند كه انقلاب ما، انقلاب اسلامى است. موازين كشور ما هم موازين اسلامى است. قوانين و مقرّرات ما بر اساس تقوا و ارزشهاى اسلامى است.
ما كمال احترام را به آزادىهاى فكرى، قلمى و عملىِ انسانها مىگذاريم. ما معتقديم كه از بين بردنِ آزادىِ مشروعِ يك انسان، به منزله كشتنِ يك انسان است. در عين حال، مرزهاى ممنوع اسلامى هم بايد كاملًا رعايت شوند و هيچ كس حق ندارد حتى به اندازه يك قدم در فضاهاى ممنوع پا بگذارد.
پيام سومى كه از حضرت امام برايتان نقل مىكنم، مخاطبِ آن همه مردم نيستند.
بلكه خطابِ اين پيام، تنها به حوزههاى محترم علوم اسلامى و طبقه محترمِ روحانيت است.
حضرت امام- كه درود پيامبران بر او باد- در يكى دو سال آخرِ عمر شريفشان، مطالب مهمّى را بيان فرمودند كه قبل از آن بيان نفرموده بودند. يكى از اين مطالبِ بسيار مهم، ضرورت تحول فكرى در حوزه استنباطِ احكام شرعى است.
حضرت امام در اين باره فرمودند:
آن فضلا و علماى محترمى كه در مدارس علميّه به تحقيقات علمى اشتغال دارند، اگر در تحقيقاتشان تنها بر كتابها تكيه كنند و از سير تحولِ موضوعات و تحولات اجتماعى آگاه نباشند، مجتهد نيستند.
در همين پيام، حضرت امام رحمه الله به عنوان نمونه، بيست و يك مثال از موضوعات مستحدثه ذكر نمودند. اگر مجتهدى از تحولات و پيامدهاى اجتماعىِ اين موضوعاتْ آگاهى نداشته باشد، نمىتواند احكام شرعىِ آنها را استنباط كند.
به عنوان مثال، اگر مجتهدى انواع پول، ماهيت پول، پول فلزى، پول كاغذى، شبه پول، تورم، آثار كاهش و افزايشِ ارزش پول، ارز شناور و ... را نشناسد، نمىتواند