responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 432

خدمتِ شما عرض كنيم. امروز به همين مناسبت، گزارشى از فعاليت‌هاى قوه قضائيه را خدمتتان عرض كردم.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:

«لا شَفاعَةَ فِى الْحَدِّ. لا يَمينَ فِى الْحَدِّ. لا كِفالَةَ فِى الْحَدِّ. لا تَأْخيرَ وَ لا عُطْلَةَ فِى الْحَدِّ.»[1]

سه قسمتِ اوّلِ اين عبارت با همين الفاظ از رسول الله صلى الله عليه و آله نقل شده‌اند اما قسمت چهارمِ عبارت، نقل به معنا است. معناى تقريبىِ عبارت اين است كه: هيچ شفاعت و سوگند و كفالتى در مورد اجراى حدود، پذيرفته نيست.

هيچ كدام از اينها نمى‌توانند مانع از اجراى حدود شوند. همچنين، هيچ تأخير و تعطيل كردنى در اجراى حدود، مجاز نيست.

برادران و خواهران عزيز! قاضى نبايد در مقامِ قضاوت به حرفِ اين و آن گوش كند.

قاضى نمى‌تواند با خواهش، تمنا، شانتاژ، جَوسازى و بازيگرىِ ديگران، وجدان قضائىِ خود را زير پا بگذارد و در پرونده، بر خلاف مقتضاى دانش قضائى‌اش نظر بدهد.

قاضى اگر دليل كافى براى اثبات يك جرم پيدا كرد، حكم به ثبوت آن مى‌كند و اگر دليل كافى پيدا نكرد، متهم را تبرئه مى‌كند.

مهم هم نيست كه ديگران از اين حكم راضى هستند يا ناراضى.

من از برادران و خواهران گرامى و شخصيت‌هاى مملكتى تقاضا مى‌كنم و به همه آنها تذكر مى‌دهم كه در قضاوتِ قاضى دخالت نكنند و بگذارند قاضى، با وجدان آرام و فكرِ راحت در جوّ سالم به قضاوتِ خود مشغول شود؛ زيرا آن حكم و قضاوتى كه تحت تأثير ديگران صورت گرفته باشد، ارزش قضائى ندارد. (تكبير و شعارهاى حمايت‌آميزِ نمازگزاران)

دقت بفرماييد! اين قسمت از سخنانم كه تمام شد، اگر مورد تأييدتان بود و «الله اكبر» گفتيد، جاى مناسبِ تكبير گفتن است.

در بررسى بعضى از پرونده‌ها، پاى افرادى به ميان مى‌آيد كه از نظر اجتماعى، ممتاز و برجسته هستند. مثلًا يك قاضى، يك معمّم، يك مدير كل، پاسدار يا كميته‌اى يا بسيجى در انجامِ يك جرم و قانون‌شكنى دست داشته‌اند.

با اين گونه افراد، چطور بايد برخورد كنيم؟ آيا با اينها هم مثل ديگران رفتار كنيم؟

يا اينكه بگوييم اين فرد، روحانى است، مدير كل است يا فلان موقعيت اجتماعى را دارد؛ در جامعه شناخته شده است و اگر مجازات شود، تضعيف و تحقير مى‌شود.

در باره نوع برخورد با اين گونه افراد، دو نظريه وجود دارد. يك دسته معتقدند كه اين گونه افراد، اگر هم مجازات شوند، آرام و بى سر و صدا و بدون انعكاس عمومى باشد تا آن شخصِ مجرم، آبرويش نرود، تضعيف نشود و مردم نسبت به يكديگر بدبين نشوند.

اين يك نظريه است؛ اما بنده اين نظريه را قبول ندارم. (تكبير نمازگزاران)

نظريه دوم اين است كه همه اعضاى جامعه، بدون در نظر گرفتن مقام، مسئوليت، عنوان، صنف، پست و نظاير اينها، همه در مقابل عدل اسلامى، يكسان هستند.

جان، خون، آبرو و حيثيتِ همه مردم، محترم است و بايد با همه مردمْ يكسان برخورد شود.

اگر با همه مردم، يكسان برخورد كنيم، آن وقت قوه قضائيه و نظام و حكومت و امنيتِ ما، پا بر جا مى‌شود. هر كس كه مرتكبِ جرمى مى‌شود، بايد بدون هيچ ملاحظه‌اى، با او مانند يك كارگر يا شاگرد راننده معمولى برخورد كرد.

در صدر اسلام، زنى دزدى كرده بود.


[1]- ر. ك: علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 76، ص 122، روايت 23.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 432
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست