بفروشند، اين كارها پدر اقتصاد كشور را در مىآورد و كوره تورم را مشتعل مىسازد.
اين گونه كارها، خلاف شرع است و نبايد انجام شود.
حضرت امام با اطلاعيه پر بركتِ پذيرش قطعنامه، تقدير و سرنوشت كشور را عوض كردند و در مسير ديگرى انداختند.
اميدوارم اگر ايشان صلاح بدانند، با نفسِ گرم و قلمِ شيوا و روحِ خالص و دستورِ نافذ خود، رهنمودى هم در مورد سازندگى در ابعاد مختلف بفرمايند كه يك جمله ايشان از هزار جمله ما مؤثرتر و بهتر است.
انشاءالله در اثر رهنمود ايشان، مملكت با شور و شوق در راه سازندگى خواهد افتاد و به استقلال دست خواهيم يافت. آن روز توليد و توزيع به دستِ خود ما انجام خواهد شد و همچنان كه از نظر سياسى مستقل شدهايم، از نظر فرهنگى و اقتصادى هم مستقل خواهيم شد.
وقتى كه از نظر اقتصادى مستقل شديم، آن وقت اگر آقايان با زحمتِ خودشان توانستند رفاهِ بيشتر و اسباب مصرفِ بيشترى براى خود فراهم كنند، اشكالى ندارد؛ از نتيجه زحمت خودشان، بهره مىبرند. (تكبير نمازگزاران)
[بندگان خدا! شما را وصيت مىكنم به تقوا و ترس از خدا كه توشه راه است.]
در جريان حمله اخير به ايلام، اهالى ايلام و صالحآباد و عشاير آنجا خيلى رو سفيد از آب در آمدند. خيلى خوب كار كردند.
من از همه برادران و خواهران از هر طبقه و گروهى كه بودند، از عشاير، مردم عادى، بسيجىها، سپاه و ارتشىها، تشكر مىكنم.
اين عزيزانى كه در آنجا حضور داشتند، دست به دست هم دادند و قهرمانانه و با شهامت از كشور خود دفاع كردند. من از همه آنها به عنوان افراد مسئول و متعهد و مسلمانان واقعى و جانباز، تشكر مىكنم.
در اين عمليات يكى از تيپها مىخواسته عقبنشينى كند. فرمانده تيپ وقتى مىبيند واحد زير دستش مىخواهد عقبنشينى كند و برگردد، مىرود جلوِ تانكهاى تيپ خود دراز مىكشد و مىگويد اگر بخواهيد عقبنشينى كنيد، بايد از روى نعشِ من رد شويد! من از اين فرمانده دلاور تشكر مىكنم و از مسئولان مىخواهم كه اينها را مورد تقدير و تشكرِ لازم قرار بدهند.
(تكبير نمازگزاران و شعار «رزمندگان اسلام! تشكر، تشكر»)
خطبه دوم من پيرامون پذيرش قطعنامه است. من چيزهاى زيادى را يادداشت كرده بودم كه خدمتِ شما عرض كنم؛ اما چون وقت گذشته است، فقط اشارهاى به مطالب مىكنم و رد مىشوم.
قبول قطعنامه از طرف حضرت امام- دامت بركاته- از نظر داخلى و خارجى، يك شوكِ بسيار عميق و مؤثر به همه وارد كرد و همه دنيا را در مقابلِ يك چيز غير منتظره قرار داد. بعد از آنكه مدتى گذشت و همه بر اعصابِ خود مسلط شدند، در خارج از كشور، همگى بدون استثنا گفتند: اين يك كار مثبت و بسيار خوب است و آن را مثبت تلقى كردند.
جهات مثبت پذيرش قطعنامه را همه ديديم و شنيديم. بنا بر اين، من اشارهاى به آنها نمىكنم. من رفتم دنبال سخنان افراد نادرى كه مىگويند پذيرش قطعنامه مثبت نيست.
حرفهاى آنها را دستهبندى كردهام و اكنون با هم، آنها را بررسى مىكنيم.
يكى از آن افرادِ نادرى كه برخورد منفى با پذيرش قطعنامه از سوى ايران كرده، گفته است: ايران، جنگ را باخت و از روى ضعفْ قطعنامه را قبول كرد. ديگرى گفته:
غرب به اهداف خود رسيد و بنيادگرايى تمام شد. ديگرى گفته: صدور انقلاب به افسانه تبديل شد و پايان پذيرفت.
ديگرى گفته: چرا ايران اكنون قطعنامه را پذيرفت؟ اگر يك سال يا دو سال يا سه سال يا