responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 298

يك ته استكان از آن شرابِ كهنه را به اين كليددار شرابخوار داد؛ آن شرابِ كهنه، دلِ كليددار كعبه را بُرد. كليددار تقاضاى يك استكانِ ديگر از آن شراب كرد.

آن كه شراب داشت، گفت: شراب را مجانى نمى‌دهم. چه چيزى در مقابل آن مى‌پردازى؟

در حالى كه آن كليددار بدبخت مست بود، به بحث در باره قيمت آن شراب پرداختند و خلاصه، آن كه او را مست كرده بود، منصب كليددارى خانه كعبه را به قيمتِ دو ظرفِ شراب از چنگِ او در آورد.

بعدها در نزد عرب‌ها اين ضرب المثل شد كه هر كس يك معامله احمقانه مى‌كرد، مى‌گفتند: اين احمق‌تر از فلان مرد است كه منصب كليددارى خانه كعبه را با دو ظرف شراب عوض كرد. تاريخ اداره خانه كعبه قبل از اسلام، اين گونه بوده است.

در دوران انبيا مانند دوره حضرت ابراهيم عليه السلام و دوره حضرت اسماعيل عليه السلام و همچنين در صدر اسلام، منصب اداره كعبه به افراد شايسته سپرده مى‌شد؛ اما با مرور زمان، قدرتمندانى مى‌آمدند و اين منصب‌ها را غصب مى‌كردند.

آيا اين درست است كه با مكه و مدينه، مثل شهرهاى ديگر برخورد كنيم و بگوييم كه مكه و مدينه، جزو خاك فلان كشور است؟

به عنوان مثال، ساختمان سازمان ملل در شهر نيويورك در دلِ خاك كشور آمريكا است؛ اما اداره و حكومت سازمان ملل، جداى از حكومت آمريكا است. اگر سرِ ما را ببُرند، حاضر نيستيم قدم به خاك آمريكا بگذاريم اما نماينده دائمىِ ما در سازمانِ ملل است.

در يكى دو روز آينده، رئيس جمهورى اين مملكت به سازمان ملل مى‌رود.

سازمان ملل در خاك كشور شيطان بزرگ واقع شده است؛ اما چون مربوط به همه ملت‌ها است، اصلًا حكمش از حكم آمريكا جدا است. مى‌گويند چون سازمان ملل مربوط به همه ملت‌هاى دنيا است، اداره‌اش هم بايد در دستِ آنها باشد و همه كشورها در اداره‌اش سهم دارند.

همچنين قصر پاپ و واتيكان در دلِ خاك ايتاليا است؛ اما واتيكان براى خودش قانون و مقررات خاصّى دارد؛ زيرا مى‌گويند: واتيكان مقرّ پاپ است و پاپ تنها متعلق به ايتاليا نيست، بلكه متعلق به همه كاتوليك‌هاى دنيا است.

اگر قرار است مقرّ پاپ، حكومت و قوانين ويژه‌اى داشته باشد، اگر قرار است سازمان ملل مقررات و اداره ويژه‌اى داشته باشد، چرا مكه و مدينه نبايد حكومت و مقرراتِ خاص و مستقلى داشته باشد؟ چرا مكه و مدينه جزو خاكِ حجاز باشد و بعد هم يك روزى «حجاز» را تبديل به كشور «سعودى» بكنند؟

با كدام ميزان و محاسبه درست است كه مكه و مدينه اگر جزو خاك كشورى باشد، تابع نظام و حكومت و مذهبِ آن كشور باشد؟

امروز نظام حاكم بر حجاز، سلطنتى است.

آيا مكه و مدينه هم بايد تابع نظام سلطنتى باشد و فردا كه نظام حاكم بر حجاز عوض شد و مثلًا جمهورى شد، قوانين مكه و مدينه هم بايد متناسب با حكومت جمهورى شوند؟

پس فردا چطور؟!

امروز نظام حاكم بر حجاز، غربى و آمريكايى است و چهارصد نفر از زائران خانه خدا و ميهمانانِ خداوندِ رحمان را به جرمِ «مرگ بر آمريكا» گفتن، قتل عام و قربانى كرده است و هزاران نفر از آنان را مجروح و مصدوم نموده است.

اگر فردا نظام حاكم بر حجاز، شرقى شد، تكليف مسلمانان چيست؟ بايد طبق مقررات كدام مكتب در مكه و مدينه رفتار كنند؟

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست