responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 270

پس از آن، دايره حقوق اجتماعى قرار دارد كه امروز موضوعِ بحث ماست. حقوق اجتماعى، بيان كننده روابط حقوقى بين انسان و جامعه است.

در جلسه گذشته، به عنوان مقدمه، مطالبى در مورد جامعه واجتماع عرض كردم. امروز در باره خودِ حقوق اجتماعى بحث مى‌كنم.

قبلًا عرض كردم كه حقوق اجتماعى رابطه حقوقى بين انسان و جامعه است.

چون رابطه، امرى نسبى است، نياز به دو طرف دارد. انسان را از دو جهت و با دو عنوانِ مختلف، مى‌توان اعتبار كرد و در نظر گرفت.

از يك طرف، انسان به عنوان يك فرد مستقل است و در برابر جامعه قرار مى‌گيرد.

از طرف ديگر، هر شخص، يكى از اعضاى جامعه است و در ضمنِ جامعه قرار مى‌گيرد. بنا بر اين، با اعتباراتِ مختلف، موقعيت انسان در روابط حقوقىِ فرد و جامعه، متفاوت است.

هر رابطه حقوقى، دو طرف دارد.

طرفى كه حق به نفع او تنظيم شده، ذى‌حق است و طرف مقابلِ او، عهده‌دارِ حق است.

در روابط حقوقىِ فرد با جامعه، هر انسانى به يك اعتبار ذى‌حق است و به اعتبار ديگر، عهده‌دار حق است.

حقوق جامعه در شرايط مختلف، متناسب با موقعيت زندگى اجتماعى، متفاوت است.

گاه حقوق اجتماعى بر عهده قشرى از اقشار جامعه مانند ايل و قبيله است و گاه بر عهده كلّ جامعه است.

در جوامعى مانند جوامع شهرى امروز، كه روابط قبيله‌اى، خويشاوندى و حتى خانوادگى، كم رنگ است، حكومت و ارگان‌ها، سازمان‌ها، بنيادها و نهادهايى كه آن مسئوليت‌ها بر عهده آنها گذاشته شده، عهده‌دار حقوق جامعه و حقوق اجتماعى هستند. اين يك طرفِ روابط حقوقىِ اجتماعى است.

طرف ديگر روابط حقوقى اجتماعى، انسانى است كه به طور مستقل، اعتبار و لحاظ شده است. در حقوق انسان بر اجتماع، «جامعه» بدهكار و مسئول و متعهد است و «انسان» طلبكار مى‌باشد. برخى از مصاديق اين حقوق عبارت‌اند از: حق حيات، حق امنيّت، حق دفاع، حق تأمين هزينه‌هاى زندگى مانند مسكن و دارو و نفقه و خرج تحصيل و امثالِ اينها.

در قانون اساسى كشور ما، اصولى در باره حق فرد بر جامعه وجود دارد كه دولت را مكلّف به تأمين كار، امكانات تحصيلى، مسكن و ... براى مردم مى‌نمايد. ريشه اين اصول، همين حقوق فرد بر جامعه است.

مصاديق حقوق اجتماعى گاهى بسيار روشن، فطرى، طبيعى و بديهى است و همه آن را درك مى‌كنند و نيازى به آموزش و تذكر و امثال اينها ندارد و گاه چنين نيست.

به عنوان مثال، همه ما مى‌دانيم كه اگر بچه بى‌سرپرستى را پدر و مادرش از فرط فقر در كوچه رها كرده‌اند يا مريض و فقيرِ درمانده‌اى را ديديم، نبايد از كنار آنها بى اعتنا رد شويم بلكه بايد دستِ آنها را بگيريم و آنها را به خانه يا مؤسسه‌اى ببريم و در آنجا نگهدارى كنيم.

اما گاهى حقوق اجتماعى، تا به اين حد، واضح و روشن نيست. به عنوان مثال، اگر در جامعه، افراد مستضعف، بيكار، فقير و ستمديده وجود داشته باشند، هر چند كه شدّتِ درماندگى و استضعافِ آنها به اندازه آن طفلى كه سرِ كوچه رها شده، نيست اما با وجود اين، جامعه مكلّف است كه نيازهاى مستضعفين، فقرا، بيكاران و ستمديدگانِ جامعه را پاسخگو باشد.

حكومت، تبلور قدرت اجرايىِ جامعه است و در رأس جامعه قرار دارد؛ بنا بر اين‌

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 270
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست