از كرده خود پشيماناند؛ اما به غلط، خيال مىكنند راه برگشت ندارند و به ناچار خود را قربانى مىكنند.
به عنوان مثال، قاتل مرحوم قاضى يك بليطفروش سينما است كه خودش و خانوادهاش آدمهاى خلافكارى بودهاند.
قاتل قبلًا سابقه داشته است، توبه كرده و آزاد شده است؛ از زندان كه بيرون آمده، دست از قانونشكنى برنداشته تا اينكه دوباره در آستانه دستگيرى قرار گرفته است؛ با خود گفته: ممكن است محكوم به اعدام شوم، پس حالا كه مىخواهم كشته شوم، يك نفر را هم با خود مىكُشم؛ نارنجك به خود بسته و مرحوم آقاى قاضى را به شهادت رسانيده است.
هواداران گروهكها بدانند كه اگر واقعاً توبه كنند، راه بازگشت، باز است و توبه آنها پذيرفته خواهد شد.
[... آيا شما را به تجارتى كه از عذاب دردآور رهايىتان دهد، راهنمايى كنم؟
به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد و در راه خدا با مال و جان خويش جهاد كنيد. و اين (گذشت و فداكارى) اگر بدانيد، براى شما بهتر است.]
نويسندگان و گويندگان عزيز! تلاش كنيد تا در نوشتارها و گفتارهايتان، همواره واقعيت را به مردم بگوييد. تنها شعار دادن، و بخصوص اگر شعارها منطبق با واقعيت نباشد، اثر بسيار كوتاهى دارد و بعد از مدتى اثر معكوس خواهد بخشيد.
برادران و خواهران گرامى! خداوند نعمت انقلاب را كه بسيار بزرگ و ارجمند و اميدبخش بود، به ما عنايت فرمود.
همه مستضعفان جهان را به سوى خود جذب كرد و استكبار بين المللى و امپرياليسم جهانى را حيرتزده ساخت.
حدود دو سال از پيروزى انقلاب گذشته است. در اين مدت، كارهاى زيادى انجام شده است. افراد زيادى خدمت و فداكارى كردهاند، بىخوابى كشيدهاند، خسارت ديدهاند، معلول شدهاند و به شهادت رسيدهاند. با تلاش اين عزيزان، انقلاب تا اين مرحله پيش آمده است.
من به عنوان يك فرد كوچك و كم اثر كه در انقلاب شركت داشتهام، با كمال شهامتْ اعلام مىكنم كه گذشته ما نقاط قوّت و نقاط ضعفِ فراوانى داشته است. برادران، همفكران و همرزمان ما، آنهايى كه در اين راه تلاش كردهاند، كارهاى مثبتِ فراوانى انجام دادهاند؛ برخى اوقات، خطاها و اشتباهاتى نيز از آنها سر زده است.
چه كسى مىتواند ادعا كند كه در حيات سياسى خود هرگز اشتباه نكرده است؟
ممكن نيست كه انسان در كوران و بحبوحه حوادث اجتماعى و سياسى قرار بگيرد، در ميان مشكلات، دست و پا بزند،