خداوند، پيامبر صلى الله عليه و آله، رهبر و مردم مى‌گويند:

بايد حكومت مستضعفين مستقر شود.

امام فرموده است: حكومت استكبار جهانى در حال فرو ريختن است و حكومت مستضعفين تشكيل مى‌شود. اين خطّ امام است.

(تكبير نمازگزاران)

برادران عزيز! همان گونه كه ما با قانون اساسى سابق، نمى‌توانستيم نظام فعلى را برقرار سازيم و به همين خاطر براى برقرارى اين نظام، آن قانون اساسى را عوض كرديم، با قوانين عادىِ سابق هم نمى‌توان به اهدافِ اين نظام دست يافت.

قوانين عادى سابق، قانون مستكبرين بوده است؛ از لابه‌لاى آن اشرف‌[1] متولد مى‌شود؛ از لابه‌لاى آن شمس در مى‌آيد. اگر به آن قانون عمل شود، نتيجه‌اش همان مى‌شود كه ديديم.

شمس در آن طرفِ كرج يك قصر دارد.

در سال 1358 از ما پرسيدند كه اين قصر را چه كار كنيم؟ من رفتم آن قصر را ديدم، از جمله چيزهاى آن يك حمام بود كه از جنس مرمرِ يكپارچه ساخته شده بود و قيمت بسيار زيادى هم دارد. راهِ آب اين حمام گرفته بود، تكان هم نمى‌توانستند بدهند، چون اگر تكان مى‌دادند، مى‌شكست.

در دوره شمس، يك نفر را استخدام كرده بودند تا وقتى كه شمس دوش مى‌گيرد يا حمام مى‌كند، آن كارگر در پايينِ وان بايستد و فاضلابِ وان را تخليه كند. در سال 1358 مسئول آن قصر به من مى‌گفت: اين كارگرى را كه براى تخليه وانِ حمام شمس، استخدام شده بوده، چه كار كنيم؟ كجا او را به كار بگماريم؟! اين وضع سابق ما بود.

در اتاق خواب شمس در آن قصر، يك تخت گِرد بود، اطرافِ آن را هم تخت‌هاى كوچكى گذاشته بودند. پرسيدم:

اين تخت‌هاى كوچك، براى چيست؟ گفتند:

شمس، سگ‌هاى دست كوتاهى داشت كه وقتى خودش مى‌خوابيد، اين سگ‌هاى دست كوتاه مى‌آمدند بالاى تختش و مى‌رفتند روى سينه‌اش. چون اين سگ‌ها دست‌هايشان كوتاه بود، اين تخت‌هاى كوچك را درست كرده بودند تا سگ‌ها مانند پله از آنها بالا بيايند و بروند روى سينه‌اش!

آن قوانين سابق، براى آن وضع ساخته شده بود. مقدارى از قوانين سابق را به امر حضرت امام در هم ريختيم و عوض كرديم؛ اما بقيه‌اش هم بايد از بين برود.

برادران عزيز! با قانون استكبارى نمى‌توان نظام حمايت از مستضعفين را پياده نمود. اين امر، بسيار روشن است و محلّ ترديد نيست. يا بايد بگوييم: نظام ما، نظام حمايت از مستضعفين نيست، كه هست يا اينكه بايد قوانينى متناسب با منافع مستضعفين براى آن وضع كنيم.

اينك چند آيه و روايت در مورد حكومت مستضعفين از قرآن و روايات برايتان مى‌خوانم تا با نظر اسلام در مورد حكومت مستضعفين، بيشتر آشنا شويم.

خداوند مى‌فرمايد:

«وَ اوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْارْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى‌ بارَكْنا فيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‌ عَلى‌ بَنى اسْرائيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ»[2]

[و به آن مردمى كه به ناتوانى افتاده بودند، شرق و غربِ آن سرزمين را كه بركت داده بوديم، به ميراث داديم و وعده نيكويى‌

[1]-/ اشرف پهلوى و شمس پهلوى نام دو تن ازخواهران محمدرضا پهلوى است. اين دو نفر در آلودگى به انواع فساد، مشهور بودند.

[2]- سوره اعراف( 7)، آيه 137.