مسأله 149) وصىّ، ولىّ و ورّاث كسى كه فوت كرده و حجّ بر او واجب بوده مىتوانند براى او نايب بگيرند. همچنين كسى كه به ميّت بدهكار است و مىداند كه ورّاث ميّت در نايب گرفتن براى او كوتاهى مىكنند مىتواند با اجازه حاكم شرع براى ميّت نايب بگيرد.
مسأله 150) در حجّ نيابتى كه ورّاث براى ميّت مىگيرند، حجّ ميقاتى[1] كافى است و هزينه آن از اصل مال و پيش از تقسيم آن ميان ورّاث برداشته مىشود.
مسأله 151) اگر نايبى كه به قيمت معمولى و متعارف حجّ را انجام بدهد پيدا نشود، و چارهاى جز پرداخت بيش از مقدار متعارف نباشد، بايد بپردازند تا حجّ به تأخير نيفتد. حتّى در فرضى كه نايب گرفتن براى حجّ ميقاتى كفايت مىكند اگر حجّ ميقاتى ممكن نيست، بايد حجّ بلدى بگيرند تا حجّ ميّت به تأخير نيفتد.
مسأله 152) با عمل نايب، حجّ از منوب عنه معذور ساقط مىشود؛ ولى اگر عذر معذور برطرف شود چه رفع عذر قبل از احرام نايب باشد و چه بعد از آن وچه قبل از اتمام حجِّ نايب باشد و چه
[1]- حجّ ميقاتى يعنى حجّى كه در آن كسى را اجير كنند تا از يكى از مواقيت يعنىمكانى كه در آنجا محرم مىشوند حجّ بجا آورد؛ بنابراين هزينه رفتن نايب از محلّ زندگيش به ميقات، جزء اجرت نيست