«مسأله 2690» اگر بداند مالى كه عاريه كرده غصبى است، بايد آن را به صاحبش برساند و نمىتواند به عاريه دهنده بدهد.
«مسأله 2691» اگر مالى را كه مىداند غصبى است، عاريه كند و از آن استفادهاى ببرد و در دست او از بين برود، مالك مىتواند عوض مال را از او يا از كسى كه مال را غصب كرده مطالبه كند و نيز عوض استفادههايى را كه عاريه گيرنده برده، مىتواند از او يا از غاصب بگيرد و اگر عوض مال يا استفاده آن را از عاريه كننده بگيرد، او نمىتواند چيزى را كه به مالك مىدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
«مسأله 2692» اگر نداند مالى كه عاريه كرده غصبى است و در دست او از بين برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگيرد، او هم مىتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاريه دهنده مطالبه نمايد؛ ولى اگر چيزى كه عاريه كرده طلا و نقره باشد يا عاريه دهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود، عوضش را بدهد، نمىتواند چيزى را كه به صاحب مال مىدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
«مسأله 2693» اگر چيزى را براى استفاده خاصّى عاريه نمايد، استفاده نمودن از آن به نحو ديگر، هرچند متعارف باشد، جايز نيست و اگر تخلّف كند و عين تلف شود ضامن است، بلكه عوض استفادهها را نيز بايد بدهد و اگر چيزى موارد استفاده گوناگون داشته باشد، بايد هنگام عاريه نوع استفاده از آن معيّن شود.
«مسأله 2694» عاريه يك چيز به چند شخص معيّن صحيح است، ولى عاريه دادن آن به جماعتى كه تعداد آنها معلوم نيست، اشكال دارد.
«مسأله 2695» براى اين كه در مورد معيوب شدن يا اتلاف مال، بين طرفين عاريه مشكلى پيش نيايد، بهتر است «عاريه مضمونه» صورت گيرد، يعنى عاريه دهنده به عاريه گيرنده بگويد: «همانطور كه مال خود را به تو سالم دادم، بايد سالم تحويل بدهى» و او هم قبول نمايد.