«مسأله 1026» اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را عمداً نگويد يا عمداً به جاى يك حرف، حرف ديگرى بگويد، مثلًا به جاى حرف «ض» حرف «ظ» بگويد يا جايى كه بايد بدون كسره و فتحه خوانده شود، كسره و فتحه بدهد يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
«مسأله 1027» اگر انسان كلمهاى را صحيح بداند و در نماز به همان نحو بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، آن را قضا نمايد.
«مسأله 1028» اگر كسره و فتحه كلمهاى را نداند، بايد ياد بگيرد؛ ولى اگر كلمهاى را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند، ياد گرفتن كسره و فتحه آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلًا كلمهاى با «س» است يا با «ص»، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو نوع يا بيشتر بخواند- مثل آن كه در «اهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقيم»، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند- نماز او باطل است، مگر آن كه در كلمهاى هر دو نوع قرائت شده باشد- مانند كلمه «صراط» كه «سراط» نيز قرائت شده- كه در اين صورت اگر هر دو را بگويد، اشكال ندارد.
«مسأله 1029» اگر در كلمهاى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن كلمه «همزه» باشد- مثل كلمه «سُوْء»- بايد آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد و همچنين اگر در كلمهاى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن كلمه «همزه» باشد- مثل كلمه «جاءَ»- احتياطاً بايد «الف» آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاى «ياء» باشد و حرف پيش از «ياء» در آن كلمه كسره داشته باشد و حرف بعد از «ياء» در آن كلمه همزه باشد- مثل كلمه «جِىْءَ»- بايد «ياء» را با مدّ بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ياء»، به جاى «همزه» حرف ساكنى- يعنى حرفى كه كسره و فتحه و ضمّه ندارد- باشد، بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلًا در «ولَا الضَّالّين» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بايد «الف» را با مدّ بخواند.