يَشَاء ...[1]؛ و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّما در زمين سر به عصيان بر مىدارند، لكن آنچه را بخواهد به اندازهاى فرو مىفرستد.
در برخى موارد ديگر، اگر نزول را به معناى فرود آمدن يا فرود آوردن بدانيم، نارسا و نامتناسب بلكه غلط است مانند نزول آهن، نزول كنز، نزول لباس، نزول چهارپايان، در اين موارد معيناً بايد به معناى خلق كردن يا عطا كردن ترجمه شود، هر چند تعبير نزول با توجه به والائى و بلندى مرتبه و مقام خداوند مىباشد.[2]
چگونگى نزول قرآن
از جمله بحثهاى جالب و شگفتانگيز علوم قرآن بحث چگونگى نزول قرآن است؛ آيا معانى و مطالب قرآن به طور مجرد از جانب خداوند بر پيامبر وحى گشته و انتخاب الفاظ و شيوه بيان به خود
[2]. البته در توجيه موارد استعمال نزل توجيهات ديگرى شده است كه به دو مورد اشاره مىكنيم: الف. در ماده نزل چنين آمده است:« و إنزال الله تعالى نعمه و نقمه على الخلق و إعطاءهم إياها و ذلك إمّا بإنزال الشىء نفسه كإنزال القرآن و إمّا بإنزال أسبابه و الهداية إليه كإنزال الحديد و اللباس و نحو ذلك» راغب اصفهانى، مفردات، ص 799؛ ب. علامه طباطبايى، در تفسير الميزان، ج 19، ص 172، چنين مىگويد:« إنَّ تسميةَ الخلق فى الأرض إنزالا إنّما هو باعتبار أنَّه تعالى يسمّى ظهور الأشياء فى الكونِ بعد ما لم يكن إنزالا لها من خزائنه التى عنده و من الغيب إلى الشهادة، قال تعالى: و إنْ مِن شىء إلّا عندنا خزائِنُه و ما نُنَزِّلُه إلّا بِقَدَر معلوم،( سوره حجر، آيه 21(.