خود موجوداتى مقدس و منزه و معصومند در برابر انسان بدين معناست كه انسان در ميان موجودات جهان يك پديده برتر است.
2. اين انسان برتر هر چه برترى و عظمت دارد از آن خداست: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا[1]؛ ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.
او گل و خاك و لجنى بيش نبود، ولى- چنان كه در بخش اول
گذشت- هنگامى كه مورد تسويه و تصوير خدا قرار گرفت و روح خدا به آن دميده شد اين برترى و عظمت را پيدا نمود؛ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ.[2]
3. در برابر راه خدا، راه ديگرى به نام راه اهريمن هست. راه خداوند مبدأ و كانون جوشان خيرات و خوبىها و راه حق و صدق و عدل و تقوى است. چنان كه راه اهريمن مبدأ شرور و فسادها و راه باطل و كذب و ظلم و نفاق است. اين اهرمن دشمن انسان است، زيرا همه چيز انسان را بر باد مىدهد و بالاخره او را نابود مىسازد.
اين همان مسأله سعادت و شقاوت و خير و شر است كه همه دنبال