اجتهاد: كوشش و تلاش كردن؛ كوشش و تلاش مجتهد براى استخراج احكام شرعى (مجتهد).
اجزا و شرايط (جزءها و شرطها): هر امرى كه نبودن آن به اصل يك چيز لطمه وارد كند، جزء آن محسوب مىشود و هر امرى كه نبودن آن، صفت چيزى را تغيير دهد، شرط آن محسوب مىشود، مثلًا به جا نياوردن ركوع، به اصل نماز لطمه مىزند، ولى نداشتن طهارت، صحّت نماز را از بين مىبرد.
اجماع: اتفاق مجتهدان يا مسلمانان بر يك حكم شرعى. اجماع يكى از منابع چهارگانه استنباط احكام شرعى است و در صورتى حجّت است كه كاشف از رأى معصوم عليه السلام باشد.
اجماع اهل فن: اتفاق نمودن اهل يك رشته و فن بر روى يك حكم مربوط به آن رشته.
اجنبى: بيگانه، نامَحرَم.
اجير: كسى كه طبق قرارداد اجاره، در مقابل اجرت، انجام دادن كارى را به عهده مىگيرد.
احتمال عقلايى: احتمالى كه انسانهاى عاقل به آن توجه دارند و آن را ناديده نمىگيرند.
احتلام: خارج شدن منى از انسان در خواب.
احتياط: اگر در حكم شرعى كلمه «احتياط» به كار رفته باشد، بدين معنى است كه رعايت كردن آن، موجب اطمينان انسان نسبت به انجام دادن تكليفش مىشود. اگر به همراه احتياط (بدون قيد واجب يا مستحب) فتوايى از مجتهد در مورد آن ذكر نشده باشد، به معناى احتياط واجب است و اگر قبل يا بعد از احتياط، فتوايى در مورد آن ذكر شده باشد، به معناى احتياط مستحب است.
احتياط استحبابى احتياط مستحب.
احتياط لازم احتياط واجب.
احتياط مستحب: اگر احتياط در موردى باشد كه مجتهد در آن مورد داراى فتواست، به آن احتياط مستحب گفته مىشود كه رعايت كردن آن واجب نيست، هر چند رعايت آن خوب و مطلوب است.
احتياط واجب: به احتياطى گفته مىشود كه مجتهد در مورد آن فتوا نداده است. در اين موارد مقلّد مىتواند يا به اين احتياط و يا به فتواى مجتهد ديگر با رعايت الأعلم فالأعلم عمل نمايد.
احراز: به دست آوردن، دريافتن.
احرام: داخل شدن در حرمت و عهد خداوند؛ اولين عملى كه حج يا عمره با آن شروع مىشود و آن عبارت است از: «نيّت كردن به همراه پوشيدن لباس مخصوص احرام و لبيك گفتن» كه با انجام دادن آن، تمامى محرّمات حج يا عمره بر انسان حرام مىشود.
احكام ... بر آن جارى است: حكمهاى ... را دارد.
احكام ظاهرى: حكمهايى كه به هنگام جهل به حكم واقعى ثابت است، مثل حكم به طهارت ظرف در وقتى كه نجاستش براى ما معلوم نيست و حكم به خواندن نماز در مورد كسى كه در