از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است كه پس از برگشتن از جنگ صفّين بيان فرموده
قسمت أول خطبه در حمد و ثناي خداوند
(صفّين سرزمينى است در سمت غربى فرات بطرف شام كه در آنجا جنگ مشهور بين آن بزرگوار و معاويه واقع شد): (1) خداوند متعال را سپاسگزارم براى تمام گردانيدن نعمتش و فرمانبردارى در مقابل بزرگوارى و عزّتش و نگاهداشتن از معصيتش (زيرا شكر در هر نعمتى علاوه بر اينكه نعمت را مىافزايد خود راهى است بسوى بندگى و نكردن معصيت) (2) و از او كمك مىطلبم براى احتياجى كه به بى نياز گردانيدنش دارم، زيرا كسيرا كه او هدايت نمايد گمراه نمىشود، و كسيرا كه دشمنى كرده فرمانش را انجام ندهد راه نجات نيست، و كسيرا كه بىنياز گرداند محتاج نخواهد شد، زيرا بىنياز گردانيدن او (اگر بميزان عقل سنجيده شود) زيادتر است از هر چيزيكه با آن برابر و هموزن شود، و بهتر است از هر چيزيكه (جواهرى كه در گنجينه ها) پوشيده گردد، (3) و گواهى مىدهم بر اينكه نيست خدائى بجز او كه مستجمع جميع صفات كماليّه و تنها كسى است كه براى او شريكى نيست، گواهى كه از روى اخلاق و راستى مىباشد (نه آنكه به زبان گفته در دل باور نداشته باشم) (4) و خود را از معاصى نگاه مىداريم بآن (كلمه شهادت) مادامى كه زندهايم و ذخيره مىكنيم ايمان به آن را براى ترسها و سختيهايى كه در قيامت بما مىرسد، زيرا كلمه شهادت لازمه ايمان و گشاينده احسان الهىّ و باعث خوشنودى خدا و دور كردن شيطان است (شيطان هميشه فرزند آدم را فريب مى دهد تا بلكه او شريكى براى خدا قائل شود، پس اداى كلمه شهادت و اعتقاد بآن سبب از كار باز داشتن و دور كردن شيطان است).