(۱۲) پس (از آنكه خداوند متعال را شناختى و بطور اجمال به كيفيّت ايجاد و عوالم برخوردى، اكنون در تعقيب آنچه گذشت ببيان ديگر بنحو تفصيل بدان كه حقّ تعالى به قدرت و توانائى خود) شكافت جوّهاى لا يتناهى را، و اطراف و گوشههاى آنرا باز نموده بالاى فضا هوا و جاى خالى را بيافريد، پس در آن، آب كه موجهايش متلاطم و پى در پى بود و از بسيارى روى هم مىغلطيد جارى كرد، (۱۳) آن آب را بر پشت باد تندى كه قوىّ و با صداى بلند بود بر نشاند پس به باد فرمان داد تا آن آب را (از هر سو) باز گرداند و محكم نگاهش دارد (تا از هم پاشيده نشود) و باد را تا سر حدّ آب نگاه داشت و در جايگاه آن آب قرار داد، هوا در زير آن باد باز و گشاده و از بالايش آب ريخته شده (و در جنبش بود) (۱۴) آنگاه باد ديگرى را آفريد و جاى وزيدن آنرا عقيم گردانيد (آن باد را فقط براى موج آب بيافريد نه براى چيز ديگر) و قرار داد آنرا كه هميشه ملازم تحريك آب باشد، و وزيدن آنرا تند كرد و مبدا تكوينش را دور دست گردانيد (به قسمى كه جاى وزيدنش شناخته نمىشود) پس آنرا به حركت دادن و برهم زدن آن آب فراوان و بر انگيختن و بلند كردن موج درياها فرمان داد (فرمان داد تا هر گوشهاى از آن آب را كه خود دريايى است بموج آورد) (۱۵) پس آن باد هم آن آب را مانند مشك جنبانيد و بهم زد، و بآن تند وزيد مانند وزيدنش در جاى خالى و وسيع (و چنان بر آن آب وزيد كه) اوّل آنرا به آخرش باز مىگرداند، و ساكنش را بمتحرّك آن، تا آنكه انبوهى از آن آب بالا آمد و آن قسمتى كه متراكم و بر روى هم جمع شده بود كف كرد، (۱۶) پس خداوند متعال آن كفها را در جاى خالى وسيع و فضاء گشاده بالا برد، هفت آسمان را (بدون اعوجاج و كجى) از آن كفها پديد آورد، زير آن آسمانها موجى را قرار داد تا از سيلان و ريزش ممنوع باشد و بالاى آنها سقفى را كه محفوظ است و بلند (و آن آسمانها را بر پا نمود) بدون ستونهايى كه نگاه دارد و بى ميخ (و يا ريسمانى) كه آنها را منظّم داشته باشد، (۱۷) آنگاه آن آسمانها را به زينت ستارهها و روشنى نور افكنها آرايش داد و در آنها چراغ نور افشان خورشيد و ماه درخشان را بجريان انداخت در حالتى كه (هر يك از آن ستارهها و خورشيد و ماه) در فلكى است دور زننده و سقفى سير كننده و لوحى متحرّك.