(1) بعد از سپاس و ستايش خداوند متعال و درود بر پيغمبر اكرم، اى مردم عراق شما چون زن آبستنى هستيد كه پس از تحمّل مدّت حمل بچه را سقط كرده مرده بيندازد و شوهرش بميرد و بيوگى او طول بكشد، و (پس از مرگ چون فرزند و شوهرى نداشته) بيگانهترين اشخاص ميراثش را ببرد (در اين جنگ رنج بسيار كشيديد و چون فتح و فيروزى بشما نزديك شد فريب خورده آنرا از دست داديد و به حكومت حكمين راضى گشتيد و از رأى امامتان پيروى ننموده خود را بى پيشوا فرض كرديد تا اينكه دشمن بيگانه شهرهايتان را بتصرّف در آورده بر شما مسلّط گرديد). (2) آگاه باشيد سوگند بخدا من با اختيار بسوى شما نيامدم (حركت من از مدينه و آمدنم بسوى شما و ماندن در كوفه به دلخواه نبود) و ليكن (در جنگ جمل چون لشگر حجاز براى كمك با من وافى نبود و لشگر شما را مىخواستم، لذا) بناچار آمدم (و چون پس از جنگ با اهل بصره جنگ با مردم شام پيش آمد از اين جهت مجبور شدم در شهر شما اقامت نمايم) (3) و بمن خبر رسيده كه شما (از روى نفاق و دوروئى) مىگوئيد: علىّ دروغ مىگويد، خدا شما را بكشد (رحمتش را از شما دور گرداند) بر كه دروغ مىگويم؟ آيا بر خدا دروغ مىبندم؟ من كه اوّل كسى هستم كه باو ايمان آوردهام! يا بر پيغمبر او دروغ مىبندم؟ من كه اوّل كسى هستم كه او را تصديق نمودهام! (4) سوگند بخدا چنين نيست (كه شما مىگوئيد) و ليكن سخنانم صحيح و گفتارم فصيح است، شما كه در آن هنگام (كه آنرا از پيغمبر فرا مىگرفتم) حاضر نبوديد، و (اگر هم حاضر بوديد) لياقت شنيدن آنرا نداشتيد (چون اخبار بغيب را نمىفهميديد بر شما پوشيده ماند) (5) واى بر مادر او (كه مرا تكذيب ميكند يعنى مادر به مرگ او نشيند، زيرا) بى بها پيمانه ميكنم (همه چيز را ياد مىدهم بدون توقّع و مزد) اگر او را ظرفى باشد (استعداد داشته باشد) و هر آينه خواهيد دانست راستى گفتار را بعد از اين (در قيامت كه بكيفر گفتار خود مبتلى خواهند شد، يا پس از وفات آن حضرت وقتى كه بنى اميّه بر آنها مسلّط گشته آنچه كه آن بزرگوار از آينده خبر داده بود بر آنان هويدا گرديد. جمله و لتعلمنّ نبأه بعد حين را از قرآن كريم اقتباس فرموده س 38 ى 88).
(71) (و من خطبة له ( عليه السلام )
(علم فيها الناس الصلاة على النبي (صلى الله عليه و آله))