responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 54

است؛ چند لحظه پيش بود كه از خواب بيدار شديم! امّا من جواب دادم:

عيبى ندارد. فقط چرتى مى‌زنيم. سپس چشمانم را بستم و به صداى گازى كه از شير خارج مى‌شد گوش فرا دادم. هرگز بوى آن گاز را فراموش نخواهم كرد ....

ناگهان فكر كردم آهنگى مى‌شنوم. خوب گوش دادم. فراموش كرده بودم پيچ راديوى آشپزخانه را ببندم. البته اين، الآن اهميت نداشت؛ امّا صداى موسيقى همچنان ادامه داشت. در همان موقع، صداى سرود مذهبى و قديمى‌اى را شنيدم كه مى‌خواند: «وقتى كه دردها و سختى‌هاى خود را مى‌توانيم با خداى خود در ميان گذاريم، چه لزومى دارد كه از مشكلات خود نگران شويم؟!».

همان طور كه به آن سرود گوش مى‌كردم، فهميدم كه اشتباه بزرگى مرتكب شده‌ام. مى‌خواستم به تنهايى با حوادث زندگى بجنگم و هرگز براى نگرانى‌هايم از خداوند، كمك نخواسته بودم .... از جا پريدم و شير گاز را بستم و درها را باز كردم و پنجره‌ها را گشودم.

بقيه آن روز را به گريه و دعا گذراندم. نه براى اين كه خداوند به من كمكى بكند؛ بلكه به شكرانه موهبت‌هايى كه به من ارزانى داشته: «داشتن پنج فرزند سالم». با خداى خود عهد كردم كه از اين به بعد، هرگز ناسپاس نباشم و تا امروز هم سرقول خود ايستاده‌ام.

حتى با وجود از دست دادن خانه شخصى‌ام، و كوچ كردن به يك كُلبه روستايى با اجاره پنج دُلار درماه، براى استفاده كردن از چنين مكانى، خدا را شكر مى‌كردم كه حدّاقل زير سقفى زندگى مى‌كنيم كه ما را از سرما و گرما نگه مى‌دارد. خدا را شكر مى‌كنم براى آن كه كارها بدتر از آن نشد و حتماً صداى مرا شنيد؛ چون كارها رو به راه شد. البته نه فورى؛ بلكه‌

نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 54
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست