responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 429

فرمود: «اى پسر ابى يعفور! چنانچه تا به اين حد با او (دوست) باشد، آنچه را در دل دارد برايش بازگو مى‌كند. پس اگر او شاد شود، به خاطر شادى او شادمان مى‌شود و اگر اندوهگين شود، براى اندوه او اندوهگين مى‌گردد. اگر مايه گشايشى در اختيار داشته باشد از او گشايشى مى‌كند و اگر نه، برايش خدا را مى‌خواند».

8/ 7: اندوه بر مصيبت‌هاى خانواده و دوستان‌

652. المعجم الكبير- به نقل از ابو امامه-: هنگامى كه ابراهيم [فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله‌] از دنيا رفت، مردى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و ديد كه ايشان اشك مى‌ريزد. گفت: اى پيامبر خدا! براى اين بچّه، گريه مى‌كنى؟ سوگند به آن كه تو را به حق بر انگيخت، من در جاهليت، دوازده فرزندم را كه همگى از اين [فرزند شما، جوان‌تر و] ترحّم‌انگيزتر بودند، زنده به گور كردم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «من چه كنم، اگر در وجود تو رحم نبوده است؟ دل، اندوهگين مى‌شود و چشم، بر ابراهيم اشك مى‌ريزد؛ ولى چيزى نمى‌گوييم كه خداوند را ناخشنود گرداند. ما براى ابراهيم اندوهگينيم».

653. صحيح البخارى‌- به نقل از ا نَس-: با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر ابو سيف آهنگر وارد شديم. او شوهر دايه ابراهيم بود. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ابراهيم را گرفت و بوسيد و بوييد. نوبت بعد كه نزد او رفتيم، ابراهيم در حال جان دادن بود. از چشمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اشك سرازير شد. عبد الرحمان بن عوف گفت: شما هم اى پيامبر خدا؟

فرمود: «اى پسر عوف! اين، دل‌رحمى است» و اين جمله را دوباره تكرار كرد (/ باز هم اشك ريخت) و سپس فرمود: «چشم، اشك مى‌ريزد و دل، اندوهگين مى‌شود؛ امّا جز آنچه پروردگار ما را خشنود سازد، سخنى بر زبان نمى‌آوريم. ما

نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 429
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست