responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 271

331. تفسير العيّاشى‌- به نقل از جابر-: به امام باقر عليه السلام گفتم: رحمت خدا بر شما! شكيبايىِ نيكو چيست؟ فرمود: «آن شكيبى است كه در آن شِكوه به مردم نباشد. ابراهيم، يعقوب را در پى حاجتى، نزد يكى از راهبانى كه از جمله عابدان بود، فرستاد. عابد با ديدنش پنداشت كه وى ابراهيم است. پس به سوى او دويد و وى را در آغوش كشيد و گفت: اى خليل الرحمان (دوست خدا)! خوش آمدى. يعقوب گفت: من ابراهيم نيستم؛ يعقوب، پسر اسحاق بن ابراهيم ام. راهب گفت: تو را چه شده كه چنين پير شده‌اى؟ گفت: گرفتارى و اندوه و ناخوشى.

هنوز از آستانِ در نگذشته بود كه خدايش وحى فرستاد: اى يعقوب! از من نزد بندگانم شكوه مى‌كنى؟ پس او در آستانه همان در، به خاك افتاد و گفت: پروردگارا! ديگر چنين نمى‌كنم. خداوند به وى وحى فرستاد: تو را بخشيدم؛ ليكن ديگر هيچ گاه چنين مكن.

از آن پس، هرگز از گرفتارى‌هاى دنيا- كه به وى وارد مى‌شد- شِكوه نمى‌كرد، مگر روزى كه گفت: «همانا از درد و اندوه خويش به خدا مى‌نالم و چيزى از خدا مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد»».

332. تفسير القمّى: از امام صادق عليه السلام پرسيده شد: اندوه يعقوب بر يوسف چه قدر بود؟

فرمود: «همچون اندوه هفتاد مادرِ فرزند از دست داده. و فرمود: يعقوب، استرجاع (گفتنِ إنّا للَّه‌و إنّا إليه راجعون) را نمى‌شناخت؛ از اين رو گفت:" دريغا بر يوسف".

به وى گفتند: «به خدا قسم همواره به ياد يوسفى»؛ يعنى هيچ گاه از ياد يوسفْ باز نمى‌مانى «تا آن كه در آستانه مرگ قرارگيرى» يعنى بميرى «يا از هلاك شدگان گردى».

«گفت: همانا از درد و اندوه خويش به خدا مى‌نالم و چيزى از خدا مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد»».

نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست