نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 19
بالا بودن عواطفِ مثبت، همراه با پايين بودن عواطفِ منفى.[40]
شايد
بتوان قديمىترين تعريف شادى را به افلاطون نسبت داد. افلاطون، سه بعد براى روح
انسان قائل است كه عبارت اند از: شهوت، خشم و خرد. وى براى هر كدام، لذّتخاصى
قائل است و معتقد است كه لذّت نفعپرستان، در رسيدن به اميال و هوسها و
ثروتهاست، لذّت جاهطلبان، در كسب مقام و شهرت و لذّت خردمندان، در به دست آوردن
دانش و علم است و اين، برترين نوع لذّت و شادمانى است.[41]
پس
از وى ارسطو نيز معتقد است كه دست كم سه نوع شادمانى وجود دارد:
پايينترين
سطح شادى كه همان لذّت است؛ سطح بالاتر آن كه موفّقيت و كاميابى است و نوع سوم
شادى كه ناشى از معنويت است. وى معتقد است كه شادكامى حقيقى، از ارضاى اميال حاصل
نمىشود؛ بلكه از انجام شدن چيزى كه فضيلت است، به دست مىآيد.[42]
با
نگاهى به تعاريفى كه براى شادى ارائه شده، معلوم مىشود كه حسّ شادى، مانند ديگر
احساسات انسان، با لفظ، قابل تبيين و تفسير نيست، و تنها كسى مىتواند حقيقت آن را
درك كند كه داراى اين حس است. از اين رو، در واقع، راهى براى تعريف آن جز اشاره به
مقارنات، مبادى، آثار و لوازم آن وجود ندارد.
اگر
بخواهيم شادى را با آثار و لوازم آن تعريف كنيم، قطعاً يكى از دقيقترين و
كوتاهترين تعاريف، سخنى است كه از امام على عليه السلام در اين باره نقل شده كه
[40]. روانشناسى شادى،
آرگايل: ص 14 و 25؛ كتاب راهنماى روانشناسى مثبت: ص 61؛ روانشناسى كمال: ص 49.