responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنايى با حديث نویسنده : استادان دانشكده علوم حديث    جلد : 1  صفحه : 264

8. بلا يا لطف؟

نوشته‌اند: پيامبراكرم (ص) به خانه يكى از مسلمانان رفت تا به دعوت او، پاسخ گفته باشد. هنگام ورود به حياط خانه، مرغى را ديد كه بالاى ديوار، تخم گذارد. آن تخم، از بالاى ديوار به زمين افتاد و نشكست. پيامبر (ص) در شگفت شد. صاحب‌خانه، به پيامبر (ص) گفت: اى پيامبر خدا! آيا تعجّب كردى؟ به خدايى كه تو را به رسالت برگزيد، هيچ‌گاه زيانى به من نمى‌رسد و هيچ حادثه‌اى بر من، فرود نمى‌آيد.

پيامبر (ص) همان دَم، از خانه آن فرد، خارج شد. صاحب‌خانه از ايشان پرسيد: چرا باز مى‌گردى؟! پيامبر خدا (ص) فرمود: «كسى كه هيچ‌گاه مصيبتى نمى‌بيند، لطف خدا، شامل حال او نيست».[565]

امام صادق (ع) نيز مى‌فرمايد: «گرفتارترين و مبتلاترين مردم دنيا، پيامبران هستند. سپس، هركس كه به آنان، نزديك‌تر است».[566]

شاعرى نيز سروده است:

هر كه در اين بزم، مقرّب‌تر است‌

جام بلا، بيشترش مى‌دهند

9. ياران على (ع)

در بازگشت از جنگ صِفّين، يكى از همراهان امير مؤمنان، نزد ايشان آمد و گفت: كاش برادرم در اين جنگ، همراه ما بود و برايت شمشير مى‌زد!

امام (ع) فرمود: «آيا برادر تو مى‌خواست همراه ما باشد و نتوانست، يا تمايلى به شركت در اين جنگ نداشت؟ نيت و تصميم او، چه بود؟ آيا دلش با ماست و نيتّش همراهى ما در اين جنگ بود؟».

گفت: آرى، اى امير مؤمنان! او مى‌خواست كه در ركاب شما باشد، امّا نتوانست.

امام (ع) فرمود: «برادرت، با ماست و گويى در اين جنگ، حضور داشته است؛ زيرا دلش و عزم و نيتش با ماست. حتّى آنانى كه هنوز پا به دنيا نگذاشته‌اند و روزى‌


[565]. الكافى، ج 2، ص 256، ح 20.

[566]. همان، ص 252، ح 1.

نام کتاب : آشنايى با حديث نویسنده : استادان دانشكده علوم حديث    جلد : 1  صفحه : 264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست