responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنايى با حديث نویسنده : استادان دانشكده علوم حديث    جلد : 1  صفحه : 259

احاديث داستانى‌

رضا بابايى‌

زندگى و گفتار پيامبران و امامان معصوم (عليهم السلام)، سرشار از آموزه‌ها و درس‌هايى است كه هر يك از آن‌ها، همچون چراغى روشنگر راه مؤمنان است. در سخنان و سيره معصومان (عليهم السلام)، گاه حكايت‌هايى به چشم مى‌خورند كه به توجّه و تأمّل بيشترى نياز دارند. اين حكايت‌ها، به زبان‌هاى مختلفى بيان شده است؛ امّا هنوز جا دارد كه باز، گفته و شنيده شوند.

در اين نوشتار، برخى داستان‌هايى را كه ريشه روايى دارند، مى‌آوريم. شايان توجّه، اين‌كه براى گيرايى بيشتر، اين داستان‌ها را اندكى صحنه‌پردازى كرده‌ايم؛ ولى كوشيده‌ايم كه در اصل داستان‌ها و عبارات و احاديث، هيچ‌گونه دخل و تصرّفى صورت نگيرد.

1. هيزم جهنم‌

روزى پيامبر خدا (ص) با يارانش در سرزمينى خشك و بى‌آب و علف، فرود آمدند. ايشان، رو به ياران همراه خويش كرد و فرمود: «به اطراف برويد و هيزم، جمع كنيد».

گفتند: اى پيامبر خدا! در اين صحراى خشك، هيزمى نيست كه ما آن‌ها جمع كنيم!

فرمود: «هر كس به هر اندازه كه مى‌تواند، هيزم جمع كند».

ياران، روانه صحرا شدند و هر يك با دقّت و زحمت بسيار، تكّه چوب‌هاى كوچك و خشكى را يافتند و آوردند. وقتى آن چوب‌هاى كوچك و اندك را روى‌

نام کتاب : آشنايى با حديث نویسنده : استادان دانشكده علوم حديث    جلد : 1  صفحه : 259
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست