نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 534
در برنمىگيرد. درست است كه كاركرد توسعه و بسط، موجب افزايش قدرت
تفكّر و خلاقيت مىشود، ولى به هر حال، مركز ثقل در اين نظريه، «هيجان» است و ديگر
مؤلّفهها متأثّر از آن اند. لذا اين نظريه، در بخشى از شادكامى تأثير دارد؛ امّا
همه شادكامى را در برنمىگيرد.
آن
تبيينى كه در نظريه فردريكسون در باره نقش هيجانها وجود دارد، بيشتر ناظر به نشاط
و شادابى است تا كلّ شادكامى. وقتى گفته مىشود كه هيجانهاى مثبت، موجب توسعه
روانى و زمينهسازى براى فعّاليت مىشوند، به همان معناى نشاط- يعنى سرزندگى،
پويايى و تحرك- اشاره دارند. از اين رو، مىتوان گفت كه اين نظريه، درست است؛ امّا
در اندازه خود، و با ديدگاه اسلام هماهنگ است؛ امّا با جزئى از آن.
دو.
نظريه انسجام و پيوستگى
ويسينگ،
و وان دان، يك سازه بهزيستى، روانشناختى كلّى را معرفى كردند كه به وسيله «احساس
انسجام و پيوستگى» در زندگى، تعادل عاطفى و رضايت كلّى از زندگى، مشخّص و
اندازهگيرى مىشود. آنها تأكيد مىكنند كه بهزيستى روانى، سازهاى چندبُعدى يا
چندوجهى است و اين حيطهها را در بر مىگيرد:
عاطفه: در
افراد بهزيست يا خوشبخت، احساسات مثبت بر احساسات منفى غلبه دارند.
شناخت:
اين افراد، رضايت از زندگى را تجربه مىكنند. به نظر آنها زندگى، قابل درك و كنترل
است.
رفتار:
افراد بهزيست، چالشهاى زندگى را مىپذيرند و به كار و فعّاليت علاقه دارند.
روابط
بين فردى: افراد بهزيست به ديگران اعتماد مىكنند و از تعامل اجتماعى نيز
برخوردارند.[1962]
بنا
بر اين، طبق نظر اين محقّقان، فرمول شادكامى و بهزيستى روانى، عبارت است از:
اوّلًا
مؤلّفههاى چهارگانه اين نظريه، از دو الگوى متفاوت پيروى مىكنند و اين به انسجام
و اتقان نظريه، لطمه وارد مىسازد. سه مؤلّفه نخست بر اساس سه بُعد شناخت، عاطفه
(هيجان) و رفتار اند كه تقريباً امرى پذيرفته شده در روانشناسى است. اين سه بُعد
در همه امور فردى و