نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 249
چنين احساسى دارد، هر چند از امكانات برخوردار باشد. بنا بر اين،
صِرف داشتن امكانات زندگى، موجب رضايت نمىشود و نداشتن آن، موجب نارضايتى
نمىگردد. آنچه در اين ميان مهم است، احساس بىنيازى است كه مسئلهاى درونى و
نفسانى است، نه عينى و بيرونى. به همين جهت، يكى از كارهايى كه پيشوايان دين انجام
مىدادهاند، تصحيح ديدگاه نسبت به فقر و غنا بوده است. براى رضامندى بايد غناى
نفسانى و درونى به وجود آورد، نه غناى عينى و مادى. بر همين اساس است كه عيسى (ع)
مىگويد: خادم من دستهاى من است و چارپاى من پاهاى من، و فرش من زمين، و بالشم
سنگ ... شب را به روز و روز را به شب مىرسانم در حالى كه هيچ ندارم، با اين حال
هيچ كس روى زمين بىنيازتر از من نيست![873]
بر
اساس تفسير صحيح از غنا، مشخّص مىشود كه چرا برخى ثروتمندان، ناراضى اند و برخى
فقرا، راضى! به فرموده امير مؤمنان (ع): چه بسا فقيرانى كه بىنيازند و ثروتمندانى
كه نيازمندند![874] لذا بسيارى از فقيران، از
توانگرانْ بىنيازترند![875]
نشانههاى
غناى درونى
از
نشانههاى غناى درونى، كم بودن آرزوهاست. آرزو، دامنه نيازها را افزايش و در نتيجه،
بىنيازى را كاهش مىدهد. در حديثى از امام على (ع) چنين نقل شده است:
نشانه
ديگر، راضى بودن به روزى خداست. كسانى كه اين رضامندى را نداشته باشند، دچار حرص و
زيادهخواهى شده، پيوسته در طلب بيشترند. لذا دامنه نيازهايشان گسترده و
بىنيازىشان كوتاه مىگردد. در كتاب معانى الأخبار آمده كه روزى امير مؤمنان (ع)
از فرزندشان حسين (ع) معناى غنا را پرسيد و وى در پاسخ فرمود: