از
نظر ما، زاهد كسى است كه دانست و عمل كرد، و كسى كه يقين داشت و حذر كرد.
موضوع
شناخت و يقين
امّا
مهم اين است كه چه الگويى از شناخت و يقين، موجب تغيير رغبت مىگردد؟ سؤال اساسى
اين است كه يقين به چه چيزى موجب زهد و تغيير رغبت مىگردد؟ آيا هر يقين و شناختى
موجب زهد مىگردد؟ آيا يقين به كروى بودن زمين و گردش به دور خورشيد، و همچنين
وجود فرشتگان و ارسال انبيا و انزال كتاب و مانند آن مىتواند زهد را به ارمغان
آورد؟ مسلّم است كه پاسخ منفى است. يقين، راهبرد تغيير رغبت است، امّا «يقين
متناسب». يقين، منشأ بسيارى چيزهاست، نه فقط زهد. لذا در هر موضوعى، يقين متناسب
با همان موضوع، كارايى خواهد داشت.
از
آنچه گفتيم، روشن شد كسى كه مىخواهد نظام رغبت خود را تغيير دهد بايد بداند كه به
چه چيزى بايد شناخت پيدا كند و يقين آوَرَد. از مشكلات بحث يقين، كلّىگويى است.
معمولًا به بيان اصل مسئله بسنده مىشود و در باره اهمّيت آن سخن به ميان مىآيد؛
امّا مشخص نمىشود كه در مقام عمل، چه بايد كرد. اين در حالى است كه روايات به اين
مسئله پرداختهاند. در روايات يقين، تصريحها و اشارههاى خوب و تعيينكنندهاى در
اين باره وجود دارد كه در اين بخش به آنها مىپردازيم.
از
بررسى روايات اين بخش و تحليل و طبقهبندى آنها به دست مىآيد كه يقين لازم براى
تغيير رغبت، چند وجهى است و لذا انسان بايد در چند حوزه، شناخت خود را تعميق بخشد
و به باور تبديل سازد. جالب اين كه با تحليل عميقتر روايات و اطلاعات اين بخش
مىتوان عوامل رغبت به دنيا را نيز به دست آورد كه در لابه لاى مباحث آينده به
آنها اشاره خواهد شد. امورى كه بايد انسان به آنها باور پيدا كند، عبارت اند از:
«ماهيت دنيا» و «تنظيم روزى». در ادامه، اين دو مورد را بررسى مىكنيم.
يك.
ماهيت دنيا و آخرت
گفتيم
كه در زهد، صحبت از تغيير رغبت است نه حذف رغبت. پس بايد رغبت داشت؛ امّا به چه
چيز؟ در روايات اسلامى تصريح شده كه رغبت انسان بايد نسبت به آخرت باشد و
بىرغبتىاش نسبت به دنيا.[723] امّا مسئله مهم، اين است كه
تحقّق اين امر، بسته به شناخت دقيق و