شايستهترين
فرد براى تسليم بودن در برابر قضاى خداى عزيز و جليل، كسى است كه خداى عزيز و جليل
را بشناسد.
اين
حديث، بر نقش خداشناسى در تسليم تأكيد دارد و تسليم نيز به صورت كلّى در همه ابعاد
رضامندى تأثير دارد. بنا بر اين، در هر يك از ابعاد رضامندى مىتوان از عامل تسليم
استفاده نمود. البته بىترديد، رسيدن به مرحله اطمينان و تسليم، پايههاى معرفتى
خاص خود را مىخواهد كه بيان آنها از حوصله اين نوشتار، خارج است.
د-
تصحيح تفسير از مالكيت
مالكيت،
يكى از ابعاد انسان و از مسئلههاى مهم زندگى است. شيوه تنظيم احساس مالكيت، نقش
بسيار مهمى در رضامندى دارد. از دلايل مهم نارضايتى، رهاشدگى احساس مالكيت و
تنظيمنايافتگى آن است. تفسير نادرست از مالكيت، موجب بروز واكنشهاى منفى
مىگردد. از اين رو بايد تفسير درست و نادرست مالكيت را بشناسيم تا در تنظيم اين
بُعد، موفّق شويم. بخشى از شادكامى در گرو كاميابى در تنظيم اين بعد است.
باور
غلط: توهّم «خود مالكى»
يكى
از عوامل مهم در نارضايتى از قضاى الهى، توهّم «خودمالكى» است. اگر انسان، احساس
مالكيت داشته باشد، آنچه را كه به دست مىآورد، حقّ خود مىداند. لذا رضايت از خدا
و تشكّر از او معنا نمىيابد و هر آنچه را كه از دست مىدهد و يا مىخواهد و به
دست نمىآورد، ظلم به خود مىداند. لذا رضايت از خدا و صبر در برابر اين فقدانها
نيز معنا نمىيابد. به بيان ديگر، او تصوّر مىكند كه در خوشايندها، تنها خود او
تأثيرگذار بوده و در ناخوشايندها عاملى غير از او به ناحقْ تأثير منفى گذاشته است.
از اين رو، نه در خوشايند و نه در ناخوشايند، واكنش درستْ نشان نمىدهد.
باور
صحيح: تفكّر «خدا مالكى»
از
عوامل مهار واكنش منفى در هر دو موقعيت، باور به مالكيت مطلق خداوند است. در باره
اين باور، پيشتر به صورت مفصل سخن گفتهايم؛ امّا آنچه اين جا مهم است، اين كه
احساس مالكيت،