نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 111
چيزها را براى ايشان حلال و مباح فرمود و مىداند كه چه چيزهايى
برايشان زيانآور است، پس آنان را از آن چيزها نهى كرد و برايشان حرام فرمود. امّا
همين چيزهاى حرام را وقتى انسان به آنها ناچار شود و زندگى و سلامتش در گرو
استفاده از آنها باشد، بر او حلال كرد و دستور داد كه به اندازه نياز، و نه بيشتر،
از آنها استفاده كند.
بنا
بر اين، سعادت واقعى و حيات اصيل بشر، ملاك تكاليف الهى اند.
با
توجّه به آنچه گذشت، معلوم مىگردد كه امر و نهى خداوند، در حقيقت، راهى براى
شناخت صلاح و فساد انسان است. انسان علاقهمند به سعادت و بهروزى، نيازمند شناخت
مصالح و مفاسد است و امر و نهى خداوند حكيم مىتواند بهترين راهنماى وى باشد. يكى
از مراتب حيات اصيل، حيات اخروى است. آنچه از اوامر و نواهى خداوند متعال بيان شده
است، مربوط به تأمين اين مرتبه حيات است. به همين جهت، يكى از مطالبى كه پيامبر
خدا (ص) در حجّة الوداع بيان مىفرمايد، اين است:
يا
أيها الناسُ، و اللهِ ما مِن شَىءٍ يقَرِّبُكم مِنَ الجَنَّةِ و يباعِدُكم مِنَ
النّارِ إلّا و قد أمَرتُكم بهِ.[436]
اى
مردم! به خدا سوگند، چيزى نيست كه شما را به بهشتْ نزديك و از آتش دوزخْ دورتان
گردانَد، مگر اين كه شما را به آن دستور دادم.
مرتبه
ديگر، تكامل معنوى و كسب فضيلتهاى اخلاقى است. رسيدن به اين مرتبه از حيات اصيل
نيز نيازمند شناخت مصالح و مفاسد واقعى است كه در قالب امر و نهى خداوند متعال،
تجلّى مىيابد و مردم مىتوانند با استفاده از آن، عوامل و موانع رشد اخلاقى و
تكامل معنوى را بيابند. امام على (ع) در اين باره مىفرمايد:
أيُّها
النّاسِ إنَّ الله تَبَارَكَ وتَعالى لَمّا خَلَقَ خَلقَهُ، أرادَ أن يَكونوا عَلى
آدابٍ رَفيعَةٍ، وأخلاقٍ شَريفَةٍ، فَعَلِمَ أنَّهُم لَم يَكونوا كذلِكَ إلّا بِأن
يُعَرّفَهُم: ما لَهُم، وما عَلَيهِم، والتَّعريفُ لا يَكونُ إلّا بِالأمرِ
والنَّهىِ، والأمرُ والنَهىُ لا يَجتَمِعانِ إلّا بِالوَعدِ والوَعيدِ، والوَعدُ
لا يَكون إلّا بِالتَّرغيبِ والوَعيدُ لا يَكونُ إلّا بِالترهيبِ والتَّرغيبِ لا
يَكونُ إلّا بِما تَشتَهيهِ أنفسُهُم، وَتَلَذُّ أعيُنُهُم، والتَّرهيبُ لا يَكونُ
إلّا بِضِدّ ذلِكَ، ثُمَّ خَلَقَهُم فى دارِهِ وأراهُم طَرَفاً مِنَ اللَّذّاتِ،
لِيَستَدِلّوا به على ما وَرَائَهُم مِنَ اللَّذَّاتِ الخالِصَةِ الَّتى لا
يَشوبُها ألَم، ألا وهِىَ الجَنّةُ، وأراهُم طَرَفاً مِنَ الآلام لِيَستَدِلّوا به
على ما وَرائَهُم مِنَ الآلامِ الخالِصَةِ الَّتى لا يَشوبُها لَذَّةٌ، ألا وهِىَ
النّارُ فَمِن أجلِ ذلِكَ تَرَونَ نَعيمَ الدُّنيا مَخلوطاً بِمِحنَهِا، وسُرورَها
مَمزوجاً بِكَدِرِها وهُمُومِها.[437]