نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 87
308. مُحَمَّدُ بنُ عَمرو بنِ
عَطاءٍ: سَمِعتُ أبا حُمَيدٍ السّاعِديِّ
في عَشرَةٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنهُم أبو قَتادَةَ،
قالَ أبو حُمَيدٍ: أنا أعلَمُكُم بِصَلاةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله،
قالوا: فَلِمَ؟ فَوَ اللّهِ ما كُنتَ بِأكثَرِنا لَهُ تَبَعًا و لا أقدَمِنا لَهُ
صُحبَةً، قالَ: بَلى، قالوا: فَاعرِض.
قالَ:
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قامَ إلَى الصَّلاةِ يَرفَعُ يَدَيهِ
حَتّى يُحاذيَ بِهِما مَنكِبَيهِ، ثُمَّ يُكَبِّرُ حَتّى يَقِرَّ كُلُّ عَظمٍ في
مَوضِعِهِ مُعتَدِلًا، ثُمَّ يَقرَأُ، ثُمَّ يُكَبِّرُ فَيَرفَعُ يَدَيهِ حَتّى
يُحاذيَ بِهِما مِنكَبَيهِ، ثُمَّ يَركَعُ و يَضَعُ راحَتَيهِ عَلى رُكبَتَيهِ،
ثُمَّ يَعتَدِلُ فَلا يَصُبُّ رَأسَهُ و لا يُقنِعُ، ثُمَّ يَرفَعُ رَأسَهُ
فَيَقولُ: سَمِعَ اللّهُ لِمَن حَمِدَهُ، ثُمَّ يَرفَعُ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ [بِهِما]
مَنكِبَيهِ مُعتَدِلًا، ثُمَّ يَقولُ: اللّهُ أكبَرُ، ثُمَّ يَهوي إلَى الأَرضِ
فَيُجافي يَدَيهِ عَن جَنبَيهِ، ثُمَّ يَرفَعُ رَأسَهُ و يَثني رِجلَهُ اليُسرى
فَيَقعُدُ عَلَيها، و يَفتَحُ أصابِعَ رِجلَيهِ إذا سَجَدَ، و يَسجُدُ ثُمَّ
يَقولُ: اللّهُ أكبَرُ، و يَرفَعُ [رَأسَهُ] و يَثني رِجلَهُ اليُسرى فَيَقعُدُ
عَلَيها حَتّى يَرجعَ كُلُّ عَظمٍ إلى مَوضِعِهِ، ثُمَّ يَصنَعُ فِي الاخرى مِثلَ
ذلِكَ، ثُمَّ إذا قامَ مِنَ الرَّكعَتَين كَبَّرَ و رَفَعَ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ
بِهِما مَنكِبَيهِ كَما كَبَّرَ عِندَ افتِتاحِ الصَّلاةِ، ثُمَّ يَصنَعُ ذلِكَ في
بَقيَّةِ صَلاتِهِ، حَتّى إذا كانَتِ السَّجدَةُ الَّتي فيهَا التَّسليمُ أخَّرَ
رِجلَهُ اليُسرى و قَعَدَ مُتَوَرِّكًا عَلى شَقِّهِ الأَيسَرِ، قالوا: صَدَقتَ،
هكَذا كانَ يُصَلّي صلى الله عليه و آله[450].
309.
الإمام زين العابدين عليه السلام: حَقُّ الصَّلاةِ أن تَعلَمَ
أنَّها وِفادَةٌ إلَى اللّهِ عز و جل و أنتَ فيها قائِمٌ بَينَ يَدَيِ اللّهِ عز و
جل، فَإِذا عَلِمتَ ذلِكَ قُمتَ مَقامَ العَبدِ الذَّليلِ الحَقيرِ الرّاغِبِ
الرّاهِبِ الرّاجِي الخائِفِ المُستَكينِ المُتَضَرِّعِ المُعَظِّمِ لِمَن كانَ
بَينَ
يَدَيهِ
بِالسُّكونِ و الوَقارِ، و تُقبِلُ عَلَيها بِقَلبِكَ و تُقيمُها بِحُدودِها و
حُقوقِها[451].
308.
محمد بن عمرو بن عطا: شنيدم ابو حميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا
صلى الله عليه و آله كه از جمله آنان ابو قتاده بود، گفت: من از همه شما به نماز
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله داناترم. گفتند: چطور؟ به خدا سوگند تو نه بيشتر
از ما با پيامبر بودهاى و نه پيشتر. گفت: چرا، گفتند: عرضه كن.
گفت:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه به نماز مىايستاد دستانش را تا برابر
شانههايش بالا مىآورد سپس تكبير مىگفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست
مىشد و پس از آن به قرائت مىپرداخت. سپس تكبير مىگفت و دستانش را تا برابر
شانههايش بالا مىآورد. سپس ركوع مىكرد و كف دستانش را بر زانوانش مىنهاد. سپس
خود را كشيده و صاف مىكرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى كه
سر از ركوع برمى داشت مىگفت: خداوند به كسى كه او را مىستايد، گوش مىدهد. سپس
دستانش را تا برابر شانههايش كشيده و راست بالا مىآورد و تكبير مىگفت. سپس به
زمين مىافتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مىنمود. سپس سر بر مىداشت و پاى چپش
را خم كرده بر آن مىنشست. در سجده، انگشتان پايش را باز مىنمود و پس از سجده
تكبير مىگفت و برمى خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مىنشست، تا هر استخوانى به
جاى خود باز گردد. سپس در سجده ديگر نيز چنين مىكرد. هنگام برخاستن از هر دو ركعت
تكبير مىگفت و دستانش را تا برابر شانههايش بالا مىآورد همان گونه كه در آغاز
نماز مىكرد. در بقيه نماز هم اينها را انجام مىداد تا اينكه در سجدهاى كه پس
از آن سلام نماز بود، پاى چپش را عقب مىكشيد و بر سرين و طرف چپ بدنش مىنشست. (اصحاب)
گفتند: راست گفتى. اينگونه نماز مىخواند.
309.
امام سجاد عليه السلام: حق نماز آن است كه بدانى درآمدن بر خداوند عز و جل است و
تو
در پيشگاه خداوند عز و جل ايستادهاى. پس اگر اين را دانستى، همچون بندهاى خوار و
كوچك، خواهان و هراسان، اميدوار و ترسان، بيچاره و گريان، با وقار و اطمينان به
بزرگداشت همو كه در برابرش ايستادهاى، مىپردازى و با دلت به او رو ميآورى و نماز
را با حدود و حقوقش برپا مىدارى[452].
[451] الفقيه: 2/ 619/ 3214،
الخصال: 566/ 1 كلاهما عن ثابت بن دينار، تحف العقول: 258 و فيه« ... المتضرّع
المعظّم مَن قامَ بَينَ يَدَيهِ بِالسُّكونِ و الإِطراقِ و خُشوعِ الأَطرافِ و
لينِ الجَناحِ و حُسنِ المُناجاةِ لَهُ في نَفسِهِ و الطَّلب إلَيهِ في فَكاكِ
رَقبَتِكَ الَّتي أحاطَت بِهِ خَطيئَتُكَ و استَهلَكَتها ذُنوبُكَ و لا قُوَّةَ
إلّا بِاللّهِ».
[452] در تحف العقول چنين آمده
است:« با سكون و سكوت و فروتنى و نرمى با او راز و نياز مىكنى و از او مىخواهى
كه تو را از بند خطا و هلاكت گناهانت رها كند، كه جز خدا، قدرتى نيست.
نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 87