نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 170
611. صَفوانُ الجمّال: صَلّى بِنا أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام الظُّهرَ و العَصرَ
عِندَ ما زَالَتِ الشُّمسُ بِأَذانٍ و إقامَتَين، و قالَ: إنّي عَلى حاجَةٍ
فَتَنَفَّلوا[872].
612.
الإمام عليّ عليه السلام: الجَمعُ بَينَ الصَّلاتَينِ
يَزيدُ فِي الرِّزقِ[873].
613.
عَبدُ اللّهِ بنُ سِنانٍ عَنِ الإمامِ الصّادِقِ عليه السلام:
إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ فِي السَّفَرِ يَجمَعُ بَينَ
المَغرِبِ و العِشاءِ، و الظُّهرِ وَ العَصرِ، إنَّما يَفعَلُ ذلِكَ إذا كانَ
مُستَعجِلًا. و قالَ عليه السلام: و تَفريقُهُما أفضَلُ[874].
614.
معبد بنُ مَيسَرَة[875]: قُلتُ
لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: إذا زالَتِ الشَّمسُ في طولِ النّهارِ لِلرَّجل
أن يُصَلّيَ الظُّهرَ و العَصرَ؟ قالَ: نَعَم، و ما احِبُّ أن يَفعَلَ ذلِكَ في
كُلِّ يَو[876].
بيان:
قال
المجلسي رضوان اللّه تعالى عليه: اعلم أنّ الذي يستفاد من الأخبار أنّ التفريق بين
الظهر و العصر و بين المغرب و العشاء أفضل من الجمع بينهما، و إنّما جمع رسول
اللّه صلى الله عليه و آله أحيانًا لبيان الجواز و التوسعة على الامّة، و قد جوّز
للصبيان و أشباههم من أصحاب العلل و الحوائج، لكنّ التفريق يتحقّق بفعل النافلة
بينهما، و لا يلزم أكثر من ذلك، و يجوز أن يأتي في أوّل الوقت بالنافلة ثمّ بالظهر
ثمّ بنافلة العصر ثمّ بها، و لا يلزمه تأخير الفرضين و لا نوافلهما إلى وقت آخر،
بل إنّما جعل الذراع و الذراعان لئلّا يزاحم النافلة الفريضة، و لا يوجب تأخيرها
عن وقت فضيلتها، و أمّا التقديم فلا حرج فيه، بل يستفاد من بعضها أنّه أفضل، و قد
ورد في خبر رجاء بن أبي الضحّاك أنّ الرضا عليه السلام كان لا يفرّق بين الصلاتين
الظهر و العصر بغير النافلة
و
التعقيب، و لكنّه كان يؤخّر العشاء إلى قريب من ثلث الليل، و ما ورد من أنّه سبب
لزيادة الرزق لعلّه محمول على هذا النوع من الجمع بأن يأتي بالفرضين و النوافل في
مكان واحد ثمّ يذهب إلى السوق لئلّا يصير سببا لتفرّق حرفائه، أو جوّزوا ذلك لمن
كان حاله كذلك للعذر فجوّزوا له ترك النافلة، لما رواه الكلينيّ عن عبّاس الناقد
بسند فيه جهالة قال: تفرّق ما كان بيدي و تفرّق عنّي حرفائي، فشكوت ذلك إلى أبي
محمّد عليه السلام فقال لي: اجمَع بَينَ الصَّلاتَينِ الظُّهرِ و العَصرِ، تَرى ما
تُحِبُّ.
و
بسند فيه جهالة عن محمّد بن حكيم، قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول: الجَمعُ
بَينَ الصَّلاتَينِ إذا لَم يَكُن بَينَهُما تَطَوُّعٌ، فَإِذا كانَ بَينَهُما
تَطَوُّعٌ فَلا جَمعَ[877].
611.
صفوان جمّال: امام صادق عليه السلام هنگام زوال خورشيد (ظهر) نماز ظهر و عصر را با
يك اذان و دو اقامه، با ما خواند و فرمود: من كار دارم، شما نمازهاى نافله را
بخوانيد.
612.
امام على عليه السلام: با هم خواندن دو نماز، بر روزى مىافزايد.
613.
عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السلام: همانا پيامبر خدا صلى الله عليه و
آله در سفر، نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم مىخواند و اين را تنها هنگامى
كه عجله داشت، انجام مىداد و فرمود: جدا خواندن آن دو، بهتر است.
614.
معبد بن ميسره[878]: به امام صادق عليه السلام
عرض كردم: انسان مىتواند هنگامى كه خورشيد زوالش را در طول روز آغاز مىكند، نماز
ظهر و عصر را با هم بخواند؟ فرمود: بلى، ولى دوست ندارم اين را، هر روز انجام دهد.
بيان:
علامه
مجلسى رضوان اللّه تعالى عليه مىگويد: بدان، كه آنچه از روايات به دست مىآيد اين
است كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را از هم جدا خواندن بهتر از با هم خواندن
است. و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گاه به جهت آشكار كردن آن و تخفيف بر امت،
با هم مىخواند و براى كودكان و مانند آنان همچون بيماران و گرفتاران اجازه داد،
امّا از هم جدا خواندن، به وسيله نماز نافله خواندن در ميان آن دو نيز تحقق
مىيابد و بيش از اين، لازم نيست. رواست كه در آغاز وقت، نافله
(ظهر)
بخواند سپس ظهر و پس از آن نافله عصر و نماز عصر را بخواند و اين كار موجب به
تأخير انداختن دو نماز واجب «ظهر و عصر» و نافلههاى آن دو نمىشود و قرار دادن يك
ذراع و دو ذراع براى وقت ظهر و عصر به اين جهت بوده است كه وقت فضيلت آن دو فراخ
گردد و نافله خواندن، موجب تأخير نماز واجب از وقت فضيلتش نشود و از اين رو خواندن
نماز ظهر و عصر پيش از رسيدن سايه به يك ذراع و دو ذراع اشكالى ندارد، بلكه از
برخى روايات به دست مىآيد كه اين بهتر است و در روايت رجاء بن ابى الضحّاك آمده
است كه امام رضا عليه السلام ميان نماز ظهر و عصر جز با نافله و ذكر و دعا، فاصله
نمىداد ولى نماز عشاء را تا نزديك به يك سوّم از شب، به تأخير مىانداخت. و
رواياتى كه (با هم خواندن نمازها) را سبب افزونى روزى مىخوانند، شايد اينگونه با
هم خواندن را مىگويند كه دو نماز واجب را همراه با نافلههايشان، يكجا بياورد.
سپس به بازار رود تا موجب پراكنده شدن مشتريان و طرف دادوستدش نشود، يا با هم خواندن
را براى كسى روا دانستهاند كه به خاطر عذرى، وضعيتش ايجاب مىكند نافله را
نخواند، به دليل روايتى كه كلينى از عباس ناقد با سندى مجهول نقل كرده است. او
مىگويد: هر چه در دستم بود پراكنده شد و طرفهاى دادوستدم رفتند. پس اين مطلب را
به ابو محمد عليه السلام گفتم، به من فرمود: نماز ظهر و عصر را با هم بخوان، آنچه
دوست دارى، مىبينى.
و
با سندى كه در آن ابهام و جهل است، از محمد بن حكيم روايت شده كه گفت: شنيدم ابو
الحسن عليه السلام مىگويد: با هم خواندن دو نماز در آنجاست كه ميان آن دو، كار
مستحبّى نباشد. پس اگر ميان آن دو، مستحبى باشد، با هم خواندن صدق نمىكند.