573.
الإمام زين العابدين عليه السلام: إنَّ الحَسَنَ بنَ عَليٍّ عليهما
السلام ... كانَ إذا قامَ في صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَينَ يَدَي رَبِّهِ
عز و جل، و كانَ إذا ذَكَرَ الجَنَّةَ و النَّارَ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّليمِ، و
سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ و تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنَ النَّارِ[820].
574.
عنه عليه السلام: كانَ الحَسَنُ بنُ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام يُصَلّي،
فَمَرَّ بَينَ يَدَيهِ رَجُلٌ
فَنَهاهُ
بَعضُ جُلَسائِهِ، فَلَمَّا انصَرَفَ مِن صَلاتِهِ قالَ لَهُ: لِمَ نَهَيتَ
الرَّجُلَ؟ قالَ: يَا ابنَ رَسَولِ اللّهِ حَظَرَ فيما بَينَكَ و بَينَ المِحرابِ،
فَقالَ: وَيحَكَ! إنَّ اللّهَ عَزَّ و جَلَّ أقرَبُ إلَيَّ مِن أن يَحظُرَ فيما
بَيني و بَينَهُ أحَدٌ[821].
3/
38 نماز فاطمه عليها السلام
571.
ابن فهد: حضرت فاطمه عليها السلام در نماز از ترس خداوند تعالى، نفس نفس مىزد.
572.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امّا دخترم، فاطمه، همانا سرور زنان جهان از آغاز
تا پايان است. او پارهاى از تنم، نور چشمم، ميوه دلم، روح و جانم و حوريهاى به
صورت انسان است. هرگاه در محرابش در پيشگاه پروردگار بزرگ و شكوهمندش مىايستد،
نورش براى فرشتگان آسمان جلوه مىنمايد، همان گونه كه نور ستارگان براى ساكنان
زمين جلوه ميكند و خداوند عز و جلبه فرشتگانش مىگويد: «اى فرشتگان من، به كنيز من
فاطمه، سرور كنيزانم، بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و از ترس من گوشت تنش
مىلرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است. شما را گواه مىگيرم كه پيروانش را
از آتش، ايمن ساختم».
4/
38 نماز امام حسن بن على عليهما السلام
573.
امام سجاد عليه السلام: همانا حسن بن على عليهما السلام ... هرگاه در نماز
مىايستاد، گوشت تنش در پيشگاه پروردگارش عز و جل مىلرزيد و هرگاه بهشت و آتش را
ياد مىكرد، چون مارگزيده به خود مىپيچيد و بهشت را از خدا مىطلبيد و از آتش به
خداوند پناه مىبرد.
574.
حسن بن على بن ابى طالب عليهما السلام نماز مىخواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت
و يكى از همنشينانش، او را باز داشت. هنگامى كه حضرت نمازش را به پايان برد فرمود:
چرا آن مرد را بازداشتى؟ گفت: اى پسر پيامبر خدا، ميان شما و محراب جدايى انداخت.
پس
حضرت
فرمود: واى بر تو، همانا خداوند عز و جل به من نزديكتر از آن است كه كسى ميان من و
او، فاصله شود.
[816] النَّهَجُ و النَّهِيجُ:
الرَّبْو و تَواترُ النَّفَس من شِدّةِ الحركة أو فِعلٍ مُتْعِب( النهاية: 5/
134).