محمّد 0 را از آن بيرون راند ؟ يا مىگويند پيامبر و دخترش اهل دو ديناند که از هم ارث نمىبرند ؟ يا مىخواهند بگويند
زهرا ـ از اين سخن به خدا پناه مىبريم ـ دختر رسول خدا نيست ؟!
زيرا عقل اين را
برنمى تابد که پيامبر اين حکم را براى غير وارث بيان کند و براى وارث بيان را
وانهد .
چگونه مىتوان تخصيصِ قرآن را به خبر واحدى پذيرفت که
على و فاطمه آن را تصديق نکنند ؟!
چگونه تخصيصِ قرآن
را به خبر واحدى راست بدانيم که عمومِ ظاهر آن صحيح نمىباشد و نمىتوان به آن عمل
کرد ؛ زيرا با سيره ثابت پيامبران پيشين 4 مخالف است .
بارى ، زهرا 2 با اين سخن بيان مىدارد که قوم عمل به کتاب خدا را
واگذاشتند ؛ زيرا واژه «وَرِثَ» عام است و بر ارثِ مال دلالت مىکند ـ چنان که در شمارى از آيات مشاهده مىشود ـ و به قيدِ اضافى مقيَّد نشده است .
امّا آنان ارث را به
وراثتِ حکمت و نبوّت ـ نه اموال ـ برگرداندند ، و مَجاز
را بر حقيقت مقدّم داشتند !
با اينکه وراثتِ
نبوّت و علم به معناىِ ابطال ميراث مالى نيست (بلکه وراثت
نُبوّت با وراثتِ مال ملازمه دارد) و اين وراثت نزد آفريدگار ، با اهل آن همراه است ، و اللهُ أَعْلَمُ
حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛[106] خدا بهتر مىداند که کجا
رسالتش را قرار مىدهد .