بسا
سختگیری صدوق در اینجا، برای مصون ماندن
شیعیان از آسیبها باشد و این اظهارِ نفرت او،
صُوری و مصلحتی است؛ چرا که شهادت بر ولایت ـ در اذان ـ واجب
نیست تا بر آن اصرار ورزد (احکام واجب را میتوان تقیهای
ترک کرد، چه رسد به آنها که جایزند).
3.
صدوق، در این اجتهاد، ممکن است تحتِ تأثیر عقاید مشایخ
خود باشد؛ کسانی که نسبت به راویان سختگیر بودند و به سرعت
افراد را متهم میساختند و به بهانه خدشههای اندکی در سند،
بعضی اخبار را جعلی میدانستند.
صدوق به پیروی استادش ـ ابن ولید
ـ دو کتاب زید زَرّاد و نَرْسی را
ساختگی دانست و مدعی شد که آن را ابو جعفر همدانی سَمَّان وضع
نمود، در حالی که اصحاب بر خطای این حکم، اتفاق نظر دارند. [95]
[95]. از جمله ابن
غضائری میگوید: ابو جعفر ـ ابن بابویه ـ میگوید:
کتاب این دو نفر موضوع (ساختگی) است محمد بن موسی سَمَّان آن را
وضع کرد، ابو جعفر در این زمینه به غلط افتاد. کتابهای
این دو را دیدم که از محمد بن ابي عُمَیر مسموع است.
و نجاشی در رجال خود مینویسد:
برای ما حدیث کرد علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از ابن
ابي عُمَیر، از زید نَرْسی، به
کتاب وی.
شیخ طوسی در الفهرست بر روایت ابن ابي
عُمَیر، به کتاب زید نَرْسی (آن
گونه که نجاشی آورده) نص دارد، سپس در شرح حالِ ابن ابي عُمَیر، طرق
معتبر صحیحی را که به او منتهی میشود، ذکر میکند.