اگر در آنچه بر بندهمان نازل كرديم شك داريد ، سورهای
مثل آن را بياوريد و شاهدان زمینیتان را فراخوانيد اگر از راست گويانيد ؛ و اگر اين
كار را نكرديد ـ كه هرگز از پسِ آن برنياييد ـ پس بترسيد از آتشي كه آتشزنهاش مردم
و سنگاند و براي كافران آماده گشته است .
قرآن چنان از نظر بلاغت و فصاحت و
تأثيرگذاري ، قريش را مبهوت ساخت كه گفتند : سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ [88] (جادويي است پايدار) به خلافِ حديث رسول
خدا 0 كه در مقامِ چالش افکنی
و اعجاز نبود .
ثانياً : سخنانِ
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم براي تبيين احكام بود و آن
گونه كه به اين امر عنايت داشت به ساختار بلاغي (واژهها و جملات) نمیپرداخت ؛ افزون بر اين ، بعضي از روايات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل به معناست .
اين در حالي است كه مسلمانان قرآن را
میشناختند و از ديگر سخنان تميز میدادند و آن را حفظ میكردند
و منزلت ويژهای براي قرآن قائل بودند ؛ زيرا
براي كسي كه با قرآن در ارتباط بود ، منزلتي وجود داشت .
آنان بيطهارت ، دست به قرآن نمیزدند بدان سبب که خداي متعال فرمود : لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ [89] (جز پاكان آن را
لمس نمیكنند) و آياتش را به هم هديه میدادند
و در روز و شب میخواندند .
هنگامي كه توجّه مسلمانان به قرآن در
اين حد و بيشتر از آن بود ، آيا میتوان