فرمود : «چونان
شتر سركش است كه اگر افسارش را بكشد بينياش را میدَرَد و اگر زمام را رها
كند صاحبش را هلاك میسازد» .
آري ، در
مكتب خلفا ، روال چنين بود كه خليفه حاكم ، سيره
خليفه پيش از خود را بپيمايد و رأي و نظر او را صحيح بداند ،
هرچند بر خلافِ نص باشد .
كلاله
از شَعْبي نقل شده است كه گفت :
ابوبكر درباره «كلاله» سؤال شد ، گفت : نظر خودم را میگويم ؛ اگر صواب بود از خداست
واگر خطا باشد از سوي من و شيطان است! به نظر من [ارثِ كلاله] آنجاست كه وَلَد
(فرزند) و والد (پدر) وجود ندارد .
چون عمر جانشين ابوبكر شد ، گفت : از خدا شرم دارم كه سخن ابوبكر را رد كنم ![857]
جاحظ در كتاب الفتيا از استادش
ابراهيم بن سيّار نظّام ، حاشيهای را بر اين سخن عمر نقل میكند كه میگويد :
من از اين سخن عمر درشگفتم ؛ اگر عُمَر از ابوبكر پيروي میكرد بدان جهت كه مخالفت با او جايز نمیباشد
[يا اعتقاد داشت كه حق با ابوبكر است ، پس چرا[ در ارث جدّ ، صد بار با او مخالفت كرد ، و نيز درباره اهل ردّه ]و مؤلّفة قلوبهم] و در امور فراوانِ ديگر .[858]
[857]. سنن دارمي 2: 462، حديث
2972؛ سنن بيهقي 6: 223، حديث 12043.
[858]. الفصول المختارة (شيخ مفيد): 207 (به نقل
از كتاب «الفتيا»).