responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 433

فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ [851]«اَخَوان» (دو برادر) در زبانِ عرب ، به معناي «اِخْوه» (برادران) نمی‌باشد؟

عثمان گفت : آیا می‌توانم امر شخصِ پيش از خود را نقض كنم؟! مردم بدين گونه ارث بُردند و در شهرها دنبال شد .[852] 

و در روايت حاكم و بيهقي ، عبارت چنين است :

نمي توانم آنچه را پيش از من بوده و در شهرها جریان یافته است و مردم بر اساسِ آن ارث برده‌اند ، بازگردانم .[853] 

زكاتِ اسب

بَلاذُري در اَنساب الأشراف به اسناد از زُهْري ، آورده است كه :

عثمان از اسبان زكات می‌ستاند ، اين كارش را برنتافتند و گفتند رسول خدا فرمود : زكاتِ اسب و بنده را بخشيدم .[854] 

احتمال می‌رود كه عثمان در اين مسئله ، پيرو عمر باشد ؛ زيرا ابن حزم در المُحَلّي از ابن شهاب روايت كرده است كه :

سائب (خواهر زاده نمر) به او خبر داد كه :

وي زكاتِ اسبان را براي عُمَر می‌آورد .

ابن شهاب می‌گويد : عثمان بر اسبان زكات نهاد .[855] 

از حارثه نقل شده است كه گفت :

گروهي از شاميان پيش عمر آمدند ، گفتند : اموال و اسبان و بردگاني


[851]. سوره نساء (4) آیه 11.

[852]. تفسير طبري 4: 278.

[853]. مستدرك حاکم 4: 372،‌ حديث 7960؛ سنن بيهقي،‌ حديث 12077.

[854]. أنساب الأشراف 5: 26؛ و بنگرید به،‌ المُحَلّي 5: 227 ـ 229.

[855]. المُحلّي 5: 227.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 433
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست