دارمي به سندش از مروان بن حكم آورده است كه :
چون به عُمَر درباره ميراث جد طعن زدند ، در اين باره به مشورت پرداخت وگفت : من در ارث جدّ رايي دارم ، اگرمي پسنديد پيروي كنيد .
عثمان گفت : اگر رأي تو را پيروي كنيم ، رشد است و اگر رأي شيخ قبل از تو را پيروي کنيم ، صاحبْ نظر نيكي بود .[835]
در الطبقات الكبري آمده است كه محمود بن لبيد گفت : شنيدم عثمان بر منبر میگفت :
براي احدي حلال نيست حديثي را از رسول خدا 0 روايت كند كه در دوره ابوبكر و عمر آن را نشنيده است .[836]
از معاويه رسيده كه گفت :
اي مردم ، از رسول خدا كمتر روايت كنيد! اگر از حديث ناگزیرید ، احادیثی را که در دوره عُمَر نقل شد ، حديث كنيد .[837]
و در روايتِ مسلم و احمد ، سخن معاويه چنين است :
بپرهيزيد از آوردنِ حديث از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مگر حديثي كه در دوران عُمَر ذكر شده است .[838]
[835]. مصنّف عبدالرزّاق 10: 263؛ سنن دارمي 1: 159، حديث 631؛ و جلد 2، ص452، حديث 2916 (متن از اينجاست)؛ سنن بيهقي 6: 246، حديث 12201.
[836]. طبقات ابن سعد 2: 336؛ تاريخ دمشق 39: 180؛ كنز العمّال 10: 295، حديث 29490 (به نقل از ابن سعد).
[837]. مسند الشاميين 3: 251 (نشر مؤسسة الرساله، ط2)؛ تاريخ دمشق 26: 382؛ كنز العمّال 10: 291، حديث 29473.
[838]. صحيح مسلم 2: 718، حديث 1037؛ مسند احمد 4: 99؛ المعجم الكبير 19: 370، حديث 869.