آن حضرت خودداري ورزيد ، بر مخالفتِ [آن حضرت با] سيره ابوبكر و عمر و اجتهاد آن دو ـ در
مقابل كتاب و سنّت ـ تأكيد دارد .
چراكه در ايمان حضرت علی علیهالسلام و فهم و فقه آن حضرت ، احدي شك نداشت . از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تواتر رسيده بود كه امام
علی علیهالسلام اَعلم و اَفقه صحابه است و در
قضاوت سرآمدِ آنهاست ،[729] و حق ، پیرامونِ او میچرخد .[730]
اين موضع گيري «شورا»
ظهور نشانههای دو نگرش را ـ آشكارا ـ مینماياند ؛ آنان علي (يا خليفه جديد) را
به التزام و تمسُّك به مكتب اجتهاد و رأي فرا میخواندند ، و حضرت علی علیهالسلام و كساني كه بر سيره آن حضرت بودند ، مردم را سوي [مكتب] تعبّد محض (تمسّك به كتاب و
سنّت) دعوت میكرد ، هرچند اين موضع گيرياش به از دست دادنِ خلافتِ فعلي بر مسلمانان بينجامد .
آرا و تأويلات
ابوبكر تصريح كرد كه در تفسير معناي «كلاله»
بر رأي و تأويل اعتماد میكند (با اينكه قرآن حكم را در كلاله روشن میسازد)
وي آن گاه كه از «كلاله» پرسيده شد ، گفت :
[730]. بنگرید
به، المعتمد (ابو حسين بصري) 2: 368 ـ 369 (در اين مأخذ آمده است كه پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «اللهمّ أدرِ الحقَّ مع عليّ
حيث ما دار»؛ پروردگارا، حق را با علي بگردان
هركجا كه او دور میزند)؛ المستصفی (غزالي): 170؛
المحصول (رازي) 6: 181؛ العزّة المنيفه (غزنوي حنفي): 51؛ مجمع
الزوائد 7: 235.
در «تاريخ
بغداد 14: 320» به اسناد از اُمّ سلمه آمده است كه گفت:
شنيدم رسول خدا0 میگفت: عليٌّ مع الحقّ والحقُّ مع علي، ولن يفترقا حتّی يَرِدا علَيَّ
الحوضَ يوم القيامة؛ علی با حق است و
حق با علی است، و اين دو از هم جدا نشوند تا روز قيامت، در حوض كوثر، بر
من وارد شوند.