داريد ، و مردم پس از شما اختلافشان شديدتر میشود! از رسول خدا چيزي را حديث مكنيد ، هر كه از شما پرسيد ، بگوييد : ميان ما و شما كتابِ خدا هست! حلالش را حلال بدانيد و حرامش را حرام
سازيد .[13]
پيش از وارسي اين دو متن ، دو پرسش داريم که بايد پاسخی برايش يافت :
1 - آيا خليفه اول ، احاديثش را در زمان پيامبر اَعظم و به امر آن حضرت گرد آورد يا اينكه پس
از آن حضرت ـ با نگاه به شرايط سياسي و نياز اجتماعي ـ آنها را جمع كرد؟
2 - آيا منع از نقل حديث و نوشتن و تدوين سنّتِ پيامبر ، در
زمان پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رخ داد يا اينكه خود رسول خدا از كتابت حديث نهي كرد؟ چنان كه از ابو سعيد
خُدري نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
ومَن كَتَبَ عنّي غيرَ القرآنَ فَلْيَمْحُه ؛[14] هركه
جز قرآن را از من نوشته است ، محو و نابودش
كند .
از تعبير متن اول (كه عايشه میگويد : پدرم حديث گرد آورد) برمي آيد كه تدوين حديث ـ از سوي خليفه ـ پس از پيامبر بود ، به ويژه هنگامي كه دريابيم كه وي آن را از بعضي رجال ستاند ؛ زيرا میگويد : «ترسيدم بميرم و آنها نزدم باشد و در ميانشان احاديثي از کسی
باشد كه من به او اعتماد کرده باشم ولی آن گونه كه برايم گفته است ، نباشد و من آن را نقل كرده باشم» .
ترس خليفه از نسبت اين احاديث به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با فرض گردآوري آنها در عهد
آن حضرت سازگار نمیافتد ؛ زيرا اگر اين گردآوري در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود ، خليفه میتوانست آنها را به پيامبر عرضه كند تا نسبت به موارد
مشكوك خاطر جمع شود .