داشتند حتّي بعضيشان بر آن شدند كه فهم
خليفه را پيش مسلمانان بيازمايند تا اعلام دارند كه اجتهادات عمر ، نادرست و به دور از سنّت است .
بازپرسی عُمَر از سوی صحابه
در اين زمينه ، دو
رويداد را میآوريم :
از حارث ، از عبدالله بن اَوس نقل شده كه گفت :
نزد عمر رفتم ،
پرسيدم : زني خانه كعبه را طواف میكند سپس حيض میشود ، چه كند؟
عُمَر پاسخ داد : بايد
آخرين کار او ، طوافِ بيت باشد .
حارث میگويد : گفتم : رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم [بر خلاف سخن تو] چنين مرا
فتوا داد .
عُمَر گفت : دستت
بشكند! آنچه را از پيامبر پرسيدي از من سؤال میكني تا مخالفتِ مرا دريابي ![684]
از هِشام بن يحيي مخزومي نقل شده است كه :
مردي از «ثقيف» پيش عمر آمد و درباره
زني پرسيد كه خانه خدا را روز عيد قربان زيارت كرده و حيض شده است ، آيا میتواند پيش از آنكه پاك شود ، به
عرفات برود؟
عمر گفت : نه .
مرد ثقفي گفت : رسول
خدا 0 در این مسئله
فتوای دیگری داد!
عمر برخاست ، او
را با تازيانه میزد و میگفت : چرا درباره چيزي
[684]. مسند احمد 3: 416؛ سنن
ابي داود 2: 208، حديث 2004 (متن از اين مأخذ است)؛ الآحاد والمثاني 3: 228،
حديث 1589؛ المعجم الكبير 3: 262، حديث 3353.
در الغدير 6: 112، اين
حديث، به نقل از سنن ابي داود آمده است و در آن هست كه عمر گفت: «دو دستت بريده
باد» يا «مادرت به عزايت بنشيند» چيزي را از من میپرسي