responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 327

داشتند حتّي بعضي‌شان بر آن شدند كه فهم خليفه را پيش مسلمانان بيازمايند تا اعلام دارند كه اجتهادات عمر ، نادرست و به دور از سنّت است .

بازپرسی عُمَر از سوی صحابه

در اين زمينه ، دو رويداد را می‌آوريم :

— از حارث ، از عبدالله بن اَوس نقل شده كه گفت :

نزد عمر رفتم ، پرسيدم : زني خانه كعبه را طواف می‌كند سپس حيض می‌شود ، چه كند؟

عُمَر پاسخ داد : بايد آخرين کار او ، طوافِ بيت باشد .

حارث می‌گويد : گفتم : رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم [بر خلاف سخن تو] چنين مرا فتوا داد .

عُمَر گفت : دستت بشكند! آنچه را از پيامبر پرسيدي از من سؤال می‌كني تا مخالفتِ مرا دريابي ![684]

— از هِشام بن يحيي مخزومي نقل شده است كه :

مردي از «ثقيف» پيش عمر آمد و درباره زني پرسيد كه خانه خدا را روز عيد قربان زيارت كرده و حيض شده است ، آيا می‌تواند پيش از آنكه پاك شود ، به عرفات برود؟

عمر گفت : نه .

مرد ثقفي گفت : رسول خدا 0 در این مسئله فتوای دیگری داد!

عمر برخاست ، او را با تازيانه می‌زد و می‌گفت : چرا درباره چيزي


[684]. مسند احمد 3: 416؛ سنن ابي داود 2: 208،‌ حديث 2004 (متن از اين مأخذ است)؛ الآحاد والمثاني 3: 228،‌ حديث 1589؛ المعجم الكبير 3: 262،‌ حديث 3353.

در الغدير 6: 112،‌ اين حديث،‌ به نقل از سنن ابي داود آمده است و در آن هست كه عمر گفت: «دو دستت بريده باد» يا «مادرت به عزايت بنشيند» چيزي را از من می‌پرسي

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست