بپردازد ؟![678] و چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود :
پروردگارا ، من از كاري كه خالد كرد ، بيزارم .[679]
پيش از اين ، سخن دكتر مدكور آمد ، كه گفت :
بر اساسِ اين نظريه ،
پيامبر نيازي به اين معنا از اجتهاد نداشت امّا پس از انتقال
پيامبر از اين دنيا و در عصر صحابه ـ كه با پايان قرن اول به آخر میرسد ـ
پديدار شد كه
دكتر معروف دواليبي مینويسد :
رخدادهاي نامأنوس و وقايعي كه احكامشان
از حكم و ارشادِ كتاب و سنّت به دست نيايد و امر جديدي باشد ـ به طور غالب ـ وجود
نداشت و اين ، يعني در اثناي حيات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اجتهاد ، نقش مهمي را ايفا
نمیكرد ، بلكه در چارچوب قضاياي محدود و انگشت شماري
اعمال میشد .[680]
دكتر ناديه عمري میگويد :
عُمَر تشريعاتي را كه به نظرش میآمد
با فضيلت و حق و مصلحت هماهنگ است ، در دوران پيامبر ، پيشنهاد میكرد .[681]
اين سخنان ، دستاورد
ما را تقويت میكند ؛ اينكه اجتهاد ـ به معناي امروزياش ـ در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم حجّت نبود ، و بعدها به دستِ ابوبكر و عمر و كساني كه مسير آن دو را پيمودند ، تكامل اصطلاحي يافت ؛ و اين كار بدان جهت روي داد كه نيازمند احكام بودند و بر همه
احكام و وجوه استدلال در آنها ، احاطه نداشتند .